نخستین کاری که مقامات ایرانی انجام می دهند، انکار خطا و اشتباهات در زمان مدیریتشان بر کشور است؛ تقریبا وزیر، وکیل یا مدیری را پیدا نمی کنید که خطا و اشتباهات در اتخاذ سیاستی یا اجرای آن را پذیرفته باشد...

مسئولان معصوم نیستند؛ عذرخواهی کنید

 

شرق پرس: در چند دهه گذشته، چند بار شنیده اید که یکی از مسئولان جمهوری اسلامی خود به زبان خود بگویند که اشتباه کرده اند؟ چند بار شنیده اید که بدون اما و اگر، مسئولیت یک ناکامی را بر عهده گرفته باشند؟ چه زمانی شنیده اید که به دلیل در پیش گرفتن سیاستی، خود را ملامت کرده یا از سایرین عذرخواهی کرده باشند؟

 

 رهبر انقلاب اسلامی، خود در مسأله برنامه مقابله با رشد جمعیت که در دهه هفتاد و هشتاد دنبال شد، به صراحت اظهار داشتند که در این مسأله ما اشتباه کردیم؛ نفر اول کشور، به صراحت در مورد اشتباه بودن یک تصمیم یا یک سیاست که شاید مستقیم هم در آن دخالتی نداشته است، اذعان به اشتباه بودن آن می کند؛ اما آیا از زبان دیگر مسئولان شنیده اید که این گونه مانند شخص اول، مملکت سخن گویند؟

 

مثلا آیا شنیده اید که یک رئیس جمهور بیاید و بگوید در مسأله یارانه نقدی من، اشتباه فکر می کردم و اشتباه اجرایش کردم؟ یا رئیس جمهور دیگری بگوید مثلا در مورد طرح تحول سلامت و هزینه های آن، اشتباه کرده یا نظرش در مورد امریکا اشتباه بوده است؟ آیا تا کنون رئیس مجلسی داشته ایم که بگوید مجلس تحت مدیریت او در نظارت کوتاهی کرده است؟ تا کنون بابت تصمیماتی که مجلسیان گرفته و کشور را دچار اشکالات عمده کرده اند، فردی عذرخواهی کرده است؟ آیا تا کنون پذیرفته ایم که حکمی اشتباه داده ایم یا فردی بی گناه را مجازات کرده ایم؟ آیا مدیری تأثیرگذار را پیدا می کنید که بگوید در دوران مدیریتش، سرمایه گذاری مثلا بر صنعت خودروسازی اشتباه بوده است، یا بگوید چرا خودروسازی کشور، جایگاهی برای توصیه مقامات برای دوستان و آشنایان بوده است؟ آیا جز این است که مقامات در ایران تا زمانی که بر مسند قدرت هستند، یکه تاز جلو می روند و اشتباهاشان صرفا پس از اینکه مدیر جدید می آید مشخص می شود، زمانی که بسیار برای اصلاح آن اشتباه دیر شده و مدیر جدید یا همان مسیر اشتباه را ادامه می دهد یا مسیری را از نو شروع می کند که هزینه آن، سال هایی است که بر این کشور رفته است؟

 

در کشور ما بین مقامات کشور، چندین راه در مواجهه با اشتباهات و خطاهایشان وجود دارد که از همه این راه ها استفاده می کنند، به جز راه درست و منطقی که همانا پذیرش اشتباه و خطا و هزینه هایی است که بر کشور از ناحیه آنان ایجاد شده است.

 

نخستین کاری که مقامات ایرانی انجام می دهند، انکار خطا و اشتباهات در زمان مدیریتشان بر کشور است؛ تقریبا وزیر، وکیل یا مدیری را پیدا نمی کنید که خطا و اشتباهات در اتخاذ سیاستی یا اجرای آن را پذیرفته باشد و از بابت انجام آن متأسف باشد؛ یک مسئول ایرانی در اولین قدم، اشتباهات و خطاهای خود را با هر ترفندی انکار می کند!

 

دومین کاری که مسئولان ایرانی انجام می دهند، حواله دادن مشکلات به دیگران است؛ گویی در زمان مدیریت آنان، همه چیز به نحو عالی پیش رفته است، سیاست ها درست بوده و آنان هم درست تر انجامش داده اند، فقط مشکل دیگران و دیگر نهادها و افرادی بوده اند که چوب لای چرخ آنان گذاشته و ناکارآمدی را بر آنان تحمیل کرده اند!

 

سومین اقدام یک مدیر ایرانی در مواجهه با اشتباه، معرفی یک مقصر، بدون پشتوانه، برای رهایی از همه کارهای اشتباه و غلطی است که در زمان او انجام شده است. گویی مدیران ایران، همواره یکی را به عنوان نقش قربانی دارند، تا به محض اینکه مشکلات حوزه مدیریتی او سر برآورد، او را به عنوان قربانی معرفی کنند. مفاسد اقتصادی زیادی در این کشور اتفاق افتاده که یک عامل دسته چندم، قربانی شده و مقامات و مسئولین خطاکار در پناه آن قربانی، همچنان در کشور بر مناصب مدیریتی جولان می دهند.

 

چهارمین اقدام، مسئولان ایران در این باره، مسأله ای است به نام خاک پاشیدن روی اشتباه، که اتفاقا آنقدر استفاده هم شده مصطلح شده است؛ بدین معنا که اگر یکی از مقامات، اشتباهی کند، دوستان و همراهان سعی می کنند که روی آن خاک بریزند تا آن خطا مشخص نشود. برای چنین کاری، موضوعی فرعی بناگاه در کشور، برجسته می شود تا ناکارآمدی مسئولان دیده نشود. طبیعتا این مقامات، آنقدر اطلاعات در جیب خود دارند که بتوانند یک مسأله فرعی را مسأله اصلی جلوه دهند تا بر خطاهای آنان خاک پاشیده شود.

 

 
به تازگی هم باب شده که مقامات دور، نزدیکان خود خط قرمز می کشند و تهدید می کنند که اگر با خطا و سوءاستفاده نزدیکان آنان برخورد کنند، افشاگری می کنند! یا اگر با خطای نزدیکان آنان برخورد کنند،آن را سیاسی کار می دانند!

 

علاوه بر این موارد، ممکن است که ده ها شیوه برای مخفی کردن اشتباهات، خطاها و یا احیانا مفاسد مدیران وجود داشته باشد، که هنوز استفاده نشده است و این راهکارهای منحصر به فرد را برای روزهای مبادای خود گذاشته اند تا اختصاصی از آن استفاده کنند!

 

راستی چه اشکالی دارد به اصل انقلاب برگردیم؟ چه اشکال دارد مسئولان بپذیرند که آنان معصوم نیستند و آکنده از خطا و اشتباه هستند؟ چه اشکال دارد آبروی مردم و نظام به افراد خطا کار مسئول گره زده نشود؟ چه اشکال دارد مسئولان به بیت المال حساس باشند؟چه اشکالی دارد مسئولان، مردم را ببینند که چگونه برای این انقلاب از مال و جان خود گذشته اند؟ چه اشکال دارد که مسئولان بپذیرند آنان هم اشتباه کرده اند در برخی امور؟ چه اشکال دارد بپذیرند گاهی برای نجات خود از پاسخگویی خلاف واقع هم گفته اند؟ چه اشکال دارد که بگویند وضعیت کشور در جاهایی که ناکارآمدی وجود دارد به خاطر اشتباه ها و خطاها و سوء استفاده های آنان بوده است؟ پس این همه مشکل از کجا سر برآورده است؟

 

 

 

 

 

 

 

 

تابناک