به اعتقاد بسیاری از کارشناسان امر، اعتراضاتی که با مرگ مهسا امینی آغاز شد و در ادامه تبدیل به اغتشاشات و تخریب ها شد، ریشه هایی دارد که صرفاً مربوط به مسائل مرتبط با حجاب نیست ...

شرق مازندران – محمد مبرا : ماهیت اعتراضات در پی درگذشت مهسا امینی به مرور تغییر یافت و امروز بسیاری از کارشناسان و جامعه شناسان به این باور رسیده اند، فارغ از اغتشاشاتی که با اهداف دیگری و با طراحی خارج از مرزها به قصد تضعیف کشور به وقوع پیوست(که حساب شان جداست)، بسیاری از معترضان مطالباتی نیز داشتند که صرفا به موضوع حجاب و پوشش زنان مرتبط نبوده اما فضای بوجود آمده را فرصتی برای ابراز عقیده و انتقادات خود دانسته اند. و اگر در پی اصلاح امور هستیم باید با بررسی های کارشناسی، موشکافانه و دلسوزانه علت این نارضایتی ها را ریشه یابی کنیم.

مهم است که بدانیم، ریشه بسیاری از نارضایتی ها که به چنین اعتراضاتی ختم شد (که در نهایت دستاویز معاندین قرار گرفت)، ناکارآمدی ها و بی توجهی برخی از مسئولان است که علیرغم بینش و پتانسیل پایین در جایگاه های حساسی قرار گرفتند و عملکردشان در درازمدت به اعتماد جوانان و بخش های دیگر جامعه ضربه زده است. و بدانیم بکارگیری  مدیرانی که به روایتی، قدشان برای شهر، استان و کشور مان کوتاه است و بعبارتی از حرف تا عمل شان فاصله زیادی است و پاسخگو نیستند، زمینه بروز نفرت را در جامعه پدید می آورند و علت مهم در گسترش نارضایتی ها هستند.

بعنوان نمونه در همین استان مازندران، استاندار پس از انتصابش ادعاهای بزرگی میکند که نمونه مشهور آن این جمله است : من استاندار جوانان بدون پارتی خواهم بود … .

جمله ای که انتشار زیادی در رسانه ها داشت و امید را در نزد جوانان پررنگ تر کرد. اما در ادامه چه شد؟

آیا استاندار محترم در حد شعاری که داشت  عمل کرد؟ آیا جوانان این استان پس از ماهها می توانند تائید کنند که ایشان حتی در مسیر این شعار گام بر میدارد؟ آیا انتصابات و گره گشایی از مشکلات جوانان در حدی بود که بتوانیم ایشان را استاندار جوانان بدون پارتی بنامیم؟

شخصاً و بعنوان فردی که سالها فعالیت مستقل در عرصه رسانه داشته ام و برای اعتلای این کشور تلاش کرده ام، برای پیگیری موضوع حساس و مهمی، ماههاست که از “استاندار جوانان بدون پارتی ” درخواست ۲ دقیقه وقت داشتم. واکنش استاندار محترم به این درخواست سکوت معنی دار  و واکنش اطرافیان ایشان نیز در نوع خود جالب، دردناک و تاسف آور بود. و شاید نمی دانند دیوار بلندی که اطراف یک مسئول کشیده می شود تا صداها را نشنود، به مرور تبدیل به معضلات بزرگی خواهد شد.

جالب است؛ ایشان  برای یک فعال رسانه ای که در نزدیکی ساختمان سفید استانداری فعالیت می کند دست نیافتنی است چه برسد به جوانی که در روستاهای دورافتاده استان مطالبات و شاید انتقاداتی دارد! . و جالب تر اینکه اداراتی در همین مرکز استان وجود دارند که حق ندارید حتی برای پیگیری موضوعات اداری از نگهبانی عبور کنید. و دریغا که از مسئول ساده استانی در حد یک مقام امنیتی بلندپایه محافظت می شود تا نکند که صدای مردم را بشنود! چرا یک مسئول استانی در نظام جمهوری اسلامی که خود را در کلام، خادم مردم می داند چنین دست نیافتنی است؟! تبعات رفتارهای اینچنینی در درازمدت چه خواهد بود؟

اینها دقیقاً همان ریشه هایی است که باید درمان شود و اگر نسبت به شکل گیری و تثبیت چنین رویه های غلطی که با آرمان های انقلاب در تعارض است بی تفاوت باشیم قطعاً تبدیل به دمل چرکینی خواهد شد که درمان آن سخت تر و دردناک تر خواهد بود.

مسئولان امر بدانند؛ مردم ما درک بالایی از شرایط کشور دارند و همواره در مسیر مراقبت از داشته ها و افتخارات مادی و معنوی این سرزمین بوده اند. اما با کوتاهی ها و تناقضات افرادی که بعضا در جایگاه های حساس تصمیم گیری ها، قرار دارند چه باید کرد؟

  • نویسنده : محمد مبرا