شرق پرس:حسن فاضلی نشلی دکتری باستانشناسی در گفتگوی اخیر خود با ایلنا درباره اماکن باستانی مازندران و لزوم فرهنگ سازی درباره حراست از آثار باستانی نکاتی جالب و شاید جنجالی را مطرح کرد.
این استاد دانشگاه تهران, که دکتری باستانشناسی خود را از دانشگاه برادفورد انگلستان دریافت کرد و بیش از ۲۰ سال فعالیت در عرصه باستانشناسی را در کارنامه خود دارد و محوطههایی مانند زاغه، قبرستان، تپه پردیس و محوطه کومیشانی را کاوش کرده است.
وی با اشاره به فراوانی محل های باستان شناسی در شرق مازندران و در شهرستان های نکا و بهشهر گفت: مردم این این منطقه برای یکدیگر سفال هزاره سوم هدیه می برند!.
حال دقیقاً معلوم نیست این گفته بصورت شوخی بیان شد و یا بزرگنمایی از یک رویداد معمولی.
در ادامه بخشی از گفتگوی این باستان شناس با خبرگزاری ایلنا را می خوانید:
حقیقت تلخ این است که در زمینه باستان شناسی که بخشی از حوزه معرفتی علوم انسانی است، مردم ما درکی از زمان و تاریخ و چگونگی تغییرات جوامع انسانی نداشته و نمیدانند که چگونه انسان در پس هزارهها، خود را با محیط زیست تطبیق داده و به خلق تمدن پرداخته است. در استانهای شمالی کشور این امر بیشتر است، مازندران شاهد فقر اساسی در حوزه گردشگری تاریخی است. به طور مثال میدانیم که گردشگرانی که از خارج به ایران میآیند و گردشگران داخلی عمده مسیرشان گذر از آثار تاریخی و باستانی شیراز، یزد، کرمان و اصفهان، غرب و جنوب غرب ایران است، این درحالی است که اطلاعی از آثار تاریخی شمال کشور ندارند و در بیشتر مواقع گردشگران مازندران این استان را برابر با دریا و جنگل و زباله میدانند. اینجاست که باید این سئوال مطرح شود که پژوهشهای باستانشناسی تا چه اندازه به درد مردم عادی خوردهاست؟ آیا پژوهشهای دامنهدار در آن صورت میگیرد؟
وقتی که مطالعات تاریخی انجام نشود و زیرساختهای گردشگری نیز فراهم نشود، پس چطور میتوان توقع داشت که توسعه فرهنگی و اجتماعی در این خطه از ایران، نسبت به دیگر نقاط ایران اتفاق بیافتد! زمینهسازی لازم در حفظ محوطههای تاریخی و جذب توریست تاریخی و فرهنگی در استانی مانند مازندران تا به حال اتفاق نیفتاده است. از طرفی کاوشهای غیرمجاز در مازندران بیداد میکند و به عنوان مثال اگر به منطقه نکا-بهشهر نگاهی داشته باشیم متوجه میشویم که هیچ محوطه تاریخی نیست که توسط مردم عادی کاوش و حفاری نشده باشد.
شاید به جرات بتوان گفت منطقه نکا و بهشهر ازجمله نقاطی هستند که وقتی به برخی از خانههای افراد عادی سر میزنید در ویترین برخی از این خانهها اشیای تاریخی و باستانی را میبیند. حتا وقتی میخواهند برای کسی هدیهای به طور مثال برای خانه نو او ببرند، به او یک ظرف عتیقه مثلا ظرف سفالی هزاره سوم هدیه میدهند. این درحالی است که شهرهایی همانند نکا و بهشهر حقیقتا با مشکل دیگری نیز روبه هستند که آن هم فاجعه زیست محیطی است. در طی سالهای گذشته برداشتهای بی رویه از آبهای زیرزمینی به حداکثر خود رسید، جنگلها نیز کم مورد دستبرد قرار نگرفتند و صنایع و معادن کوچک نیز بلای جان طبیعت گشته است. اگر این دو فاجعه (تخریب محوطههای باستانی و منابع طبیعی) را که در کنار هم قرار دهید، میبیند که سمت و سوی آینده این بخش از ایران حقیقتا به ناکجا آباد میرود.
سئوال: به مردم نکا و بهشهر و نگهداری عتیقه و اشیای تاریخی هزاره سوم و اول پیش از تاریخ اشاره داشتید. آیا این مردم شناختی نسبت به این اشیای تاریخی دارند و از قدمت وارزش آن باخبر هستند؟
متاسفانه باید گفت نه. آنها شناختی از تاریخ گذشته خود و ایران ندارند. از این رو در این منطقه در کنار کاوشهای غیرمجاز شاهد ارائه انواع اشیای تقلبی هستیم، چنانکه خرید و فروش اشیای تاریخی در این منطقه تبدیل به شغل و سرگرمی شده است. به نظر من بعد از خوزستان، میتوان از منطقه نکا و بهشهر به عنوان بینالنهرینی کوچک و بهشت باستان شناسان یاد کرد چراکه مملو از آثار تاریخی است. این حجم از آثار تاریخی میتوانست منطقه را تبدیل به مقصد گردشگری تاریخی و فرهنگی درجه یک ایران کند و نکا و بهشهر میبایست آنی باشد که هم اکنون نیست. اما تا زمانی که پژوهشهای منسجم و هدفمند ملی و بینالمللی در منطقه انجام نشود و زیرساختهای گردشگری همانند هتل و اقامت گاه و غیره مدنظر قرار نگیرد به هیچ وجه نباید انتظار داشت که مردم ساکن در بهشهر و نکا از موهبت آثار تاریخی خود بهرهور باشند و سرسفره خود نتایج عملی آن را ببیند. شمال کشور زیر لقای جنگل سبز گیلان و مازندران دچار فجایع زیستمحیطی و فرهنگی متعددی شده است. دور نیست آن روزی که استان مازندران نیز همانند استان یزد و کرمان تبدیل به منطقه کویری شود.