شرق پرس- علی عبدالخانی : خاورمیانه, منطقه ای که سراسر آبستن تحولات بزرگ و کوچکی که بر معادلات جهان تاثیر بسزایی دارد این روزها نیز خبرساز شده است.

عربستان سعودی با سکانداری جوانی ماجراجو به نام محمد بن سلمان چندیست بعنوان تیتر اول رسانه های داخلی و خارجی شده است. حمله به یمن و اوضاع اسفناک حقوق بشری در نبود غذا و کمبود دارو که حتی صدای یونیسف و سازمانهای بین المللی رادر آورده است دستگیری ۱۱ شاهزاده سعودی و  تعدادی از فعالان اقتصادی به بهانه فساد اقتصادی و در حال حاضر هم استعفای جنجالی سعد حریری نخست وزیر لبنان, ریاض را پیش از هر زمان دیگری تحت فشار افکار عمومی جهانی قرار داده است.

تحولات اخیر در منطقه به قدری زیاد شده است که هیچ تحلیل گری به راحتی نمیتواند آینده خاصی را برای این خاندان سعودی متصور شد.

دونالد ترامپ به عنوان فردی که حامی اقدامات عربستان سعودی است اخیرا طی سخنرانی خود اذعان داشت که وی به محمد بن سلمان اعتماد دارد و اقدامات او را به نوعی در مخالفت باحزب الله و رویارویی با ایران مورد تایید قرار داد. ولی از طرفی رکس تیلرسون وزیر خارجه واشنگتن بر وحدت لبنان و توصیه به سعودی ها برای جلوگیری از برنامه ریزی برای آشوب جدید در خاورمیانه با همراهی اسراییل در برابر لبنان هشدار داد.

در جدیدترین اتهامات عربی_غربی_عبری موشک بالستیکی که به سمت فرودگاه ملک خالد عربستان شلیک شده به ایران نسبت داده شده است.

بررسی اجمالی این اتفاقات ما رابه این مساله رهنمون می سازد که اقدامات امریکا به رهبری ترامپ و بازیگری عربستان در منطقه برای مقابله بامحور مقاومت به بن بست رسیده است. این را میتوان از سردرگمی در دستگاههای اجرایی و تصمیم گیری در امریکا و اختلاف نظرهایشان بویژه در بحث برجام و غیره مشاهده کرد.

از طرفی نیز عربستان سعودی بادرگیر شدن در یک جنگ فرسایشی و هزینه بر  در یمن و اوضاع نه چندان خوب اقتصادی و کسری در درأمدهای نفتی آن باعث شده که نتواند شرافتمندانه از این بحران خارج شود. و اینجاست که محمد بن سلمان همانند سلفش ملک عبدالله به این نتیجه رسیده که باید سر مار را قطع کرد.

لذا این روزها به شدت شاهد فضاسازی بسیار مسمومی علیه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت هستیم. نتیجه آن که ولیعهد جنجالی سعودی این بار در تکمیل ماجراجویی های خام خود به دنبال تقابل مستقیم با ایران از طریق مبارزه باحزب الله در خاک لبنان است تا از این طریق بتواند نفوذ خود را در این کشور و همچنین سرپوشی بر شکستهای اخیر خود در پی سیاستهای غلط خود بویژه در بحث یمن و سوریه باشد.

این تحولات را میتوان قمار خطرناک ریاض در منطقه دانست که علاوه بر اینکه دودمان خود را به باد دهد منطقه را که به زودی از شر تروریستهای داعش پاک می شود را نا امن تر سازد.

در پایان باید گفت اقدامات اخیر در عربستان ناقوس مرگ حکومتی را به صدا در می آورد که در قرن ۲۱ به صورت قبیله ای اداره می شود. این ادعا در کنار اینکه خاندان آل سعود که از سال ۱۹۳۲ در همراهی با مذهب وهابیت تا به امروز روی کار بوده است با اقدامات این جوان ماجراجو در کم رنگ کردن و حذف تدریجی مذهب وهابیت و سکولاریزه کردن جامعه متصلب سعودی قطعا آشوب زا خواهد بود, کامل می شود.

علی عبدالخانی– کارشناس مسائل خاورمیانه و شمال افریقا