اردشیر زاهدی در پاسخ به سئوال مجری بی بی سی می گوید : این آدم (سردار سلیمانی ) برای مملکت خود خدمت کرده و من به او افتخار می‌کردم و می‌کنم و خواهم کرد. افتخار این است نه آنها که خود را فروخته اند

سخنان اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران در دورۀ نخست وزیری امیر عباس هویدا در حکومت پهلوی (در سال های ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۰ خورشیدی) و داماد سابق (همسر شهناز پهلوی) و آخرین سفیر شاه در آمریکا و در سال های منتهی به انقلاب ۱۳۵۷، بار دیگر خبر‌ساز شده است.

این بار اما بی‌بی‌سی فارسی ترجیح داده تیتری از صحبت‌های او استنتاج و استخراج کند که در متن سخنان او نیست. این جمله: «مخالفت من با تحریم‌ها به معنی حمایت از جمهوری اسلامی نیست».

این در حالی است که مدت هاست که اردشیر زاهدی با جمهوری اسلامی کاری ندارد و دست‌کم در لفظ، دغدغۀ ایران و مردم ایران را دارد و خارج‌نشینان را شماتت می‌کند که بیرون گود نشسته‌اند و می‌گویند: لنگش کن و می‌پرسد: چگونه می‌خواهید به اهداف سیاسی خود نایل شوید؟ با دخالت خارجی؟ او همین را با شرافت ایرانی مغایر می‌داند.

اردشیر زاهدی اکنون ۹۲ ساله است و ازسرزنش دوستان سابق و لاحِق نمی‌هراسد و آن قدر با حکومت پهلوی عجین بوده که سلطنت‌طلبان نمی‌توانند او را از دایره بیرون بگذارند. پدرش فضل‌الله زاهدی عامل اجرای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بوده و خودش در ۱۵ سال آخر حکومت شاه یا سفیر ایران در بریتانیا و آمریکا بوده یا وزیر خارجه و شاید یکی از دلایل ستایش سردار سلیمانی و تقبیح آمریکا به خاطر این باشد که می‌دیده آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها چگونه مداخله و تحقیر می‌کردند.

جان کلام اردشیر زاهدی این است:

 

«هر ایرانی که خودش را برای پول و مقام به خارجی بفروشد شرافت‌مند نیست و ایران هم بیدی نیست که با این بادها بلرزد… تروریست، آنهایی هستند که یک ژنرال را خلاف قوانین ترور کردند…وزیر خارجۀ آمریکا غلط می‌کند که به خلیج فارس می‌گوید خلیج ع ر ب ی

از بین همۀ این حرف‌ها اما بی‌بی‌سی فارسی این جمله را تیتر کرده که «مخالفت من با تحریم‌ها حمایت از جمهوری اسلامی نیست.» جمله‌ای که با این صراحت و واژه‌آرایی در سخنان او دیده نمی‌شود.

راز مواضع صریح اردشیر زاهدی را جدای تجارب شخصی او از مداخلات آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در دورانی که سفیر و وزیر بوده می‌توان در نگرانی برای تکرار سناریوی یمن و سوریه برای ایران و نیز امید به مردان و زنان تحصیل‌کرده ایرانی جُست و این که داماد شاه -و همراه او به رغم جدایی از دخترش (شهناز) در دوران تبعید- بوده و با زیر و بم زندگی مدعیان امروز آشناست و می‌داند که پیش غازی نمی‌توانند معلق بازی کنند. (برای بیننده البته این حیرت هم باقی می‌ماند که چرا مجری بی‌بی‌سی که به قاعده باید حرفه‌ای‌تر عمل کند گاه مثل سالومه سیدنیای «من و تو» صحبت می‌کند!)

اوج صراحت زاهدیِ پسر که البته حالا خود پیری ۹۲ ساله است آنجاست که می گوید: «تصمیم دربارۀ دولت ایران حق جوانان ایران است نه ما که گذاشتیم و رفتیم و پول‌ها را برداشتیم و آمدیم اینجا. هر ایرانی که از حارجی پول بگیرد شرافت ندارد.»

او پیش از این نیز در دفاع از برجام و تقبیح ترور سردار سلیمانی مواضعی گرفته بود که به کام براندازان خارج نشین، خوش ننشسته بود و به بهانۀ انتشار مقاله‌ای از او در روزنامۀ آمریکایی یادداشتی دو سال پیش نوشتم.

اردشیر زاهدی دربارۀ شرافت سیاسیون سخن گفته اما به خاطر نوع پوشش اظهارات او می‌توان به شرافت خبری هم تسری داد.

مجری می پرسد:

«آقای زاهدی! مخالفت شما با تحریم‌ها نتیجه ای جز تقویت جمهوری اسلامی ندارد و چه بسا در این شرایط نوعی حمایت هم تلقی شود. آیا شما از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنید؟»

و او پاسخ می‌دهد:

«راجع به دولت و جمهوری اسلامی هیچ وقت صحبت نکردم و نمی کنم.در این موضوع عقیده ام این است که ما اینجا داریم خوش می‌گذرانیم و دلم با ایرانی‌هایی است که دانه و دوا ندارند. حمایت از آنها را به عنوان برادران و خواهران خودم وظیفه خودم می دانم… ایرانی‌هایی که در خارج هستند و می گویند بمب بریزید سر ایران، ایرانی نیستند و پستان مادر را گاز می گیرند…»

باز می‌پرسد: «آیا تمجید از آقای سلیمانی حمایت از جمهوری اسلامی نیست؟» و او پاسخ می‌دهد: «این آدم برای مملکت خود خدمت کرده و من به او افتخار می‌کردم و می‌کنم و خواهم کرد. افتخار این است نه آنها که خود را فروخته اند.»

به عبارت دیگر چند بار تلاش برای این که اصل حرف اردشیر زاهدی را که تقبیح تن دادن به همکاری با خارجی است تحت الشعاع موضوع دیگری قرار دهند به نتیجه نمی‌رسد و از این رو با تیتر جبران می‌کنند و به نقل از اردشیر زاهدی می‌نویسند: «مخالفت من با تحریم‌ها حمایت از جمهوری اسلامی نیست».

در حالی که او بارها گفته دربارۀ حکومت صحبت نمی‌کند و دغدغه‌اش حفظ تمامیت ایران و پرهیز از جنگ و خشونت و خون‌ریزی است و استعداد و توانایی میلیون ها ایرانی تحصیل‌کرده را از خارج نشینان مدعی بیشتر می‌داند و اگر از سردار سلیمانی به عنوان «ژنرال» یاد می‌کند نه که نداند او فرمانده سپاه بوده نه ارتش که خودش نظامی‌زاده است و پدرش سپهبد ارتش بوده اما می‌کوشد بالاتر از دغدغه های شخصی نگاه کند و شرافت و شجاعت و وطن‌دوستی را بستاید.

او می داند فردا که چشم از جهان بربندد این اظهار نظر‌ها در قضاوت تاریخ مؤثر‌تر خواهد افتاد تا توصیفاتی چون داماد سابق شاه یا وزیر خارجه دولت هویدا یا آخرین سفیر ایران در آمریکا./عصرایران