شاید یکی از خبرهایی که می تواند برای ایران بد باشد و ظرف این چند ماه از ابتدای دولت آقای ترامپ شنیدیم، همین مسئله بود که کره شمالی حاضر به مذاکره شده است...

آیا توافق کره شمالی و آمریکا خبری بد برای ایران است؟

 

شرق پرس:  روند منازعه هسته ای کره شمالی به سمت دیگری سوق پیدا کرده است. پس از رفت و آمد کوتاه بین پیونگ یانگ و سئول، خبرهای مصالحه از آن مخابره شد. مرد موشکی کره تضمین برای امنیت را شرط کنار گذاشتن برنامه های هسته ای خود قرار داده و به شکل مستقیم از مذاکره امریکا سخن گفته شد. 
گفته می شود در ماههای جاری ترامپ با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی ملاقات خواهند کرد. اما این موضوع بازتابهای زیادی داشت. در کاخ سفید اما و اگرهایی شکل گرفته و گفته می شود همه موافق این دیدار نیستند. برخی به ترامپ هشدار داده اند این دیدار و رسیدن به توافق به سادگی گفتن آن نیست. پرسش این است که آیا این توافق می تواند عملی و عملیاتی شود؟ چه تاثیری می تواند بر دیگر روندهای جهانی داشته باشد؟
در این باره با نعمت احمدی حقوقدان و کارشناس مسائل امریکا گفت و گو کرده ایم که از نظر می گذرانید.
به نظرتان دیدار بین ترامپ و اون می تواند عملی شود؟ چه تاثیری می تواند در معادلات دیگر جهان داشته باشد؟
قبل از اینکه روی این تاثیر صحبت کنیم به نظرم این مسئله قابل بررسی است که ببینیم اثرش راجع به ایران چیست. این مهم است. به نظرم شاید یکی از خبرهایی که می تواند برای ایران بد باشد و ظرف این چند ماه از ابتدای دولت آقای ترامپ شنیدیم، همین مسئله بود که کره شمالی حاضر به مذاکره شده است. دولت آقای «اون» در واقع نسل سوم از دولتی است که پدربزرگش و پدرش قبل از او در کره شمالی حکومت کرده اند. مسیری را شروع کردند و کار را به این‌جا رساندند. در حال حاضر بمب اتم هم دارند و تحریم‌ها را هم تحمل کرده اند. وقتی که ترامپ به کاخ سفید آمد ، گفت دنیای جدید، دنیایی است که ما به‌جای درگیری مستقیم باید به جنگ تجارتی بپردازیم، کاری که در حال حاضر با تعرفه‌ای که برای فولاد و آلومینیوم گذاشته، در حال پیگیری آن است. 
در مورد ایران و کره شمالی ترامپ گفت که ما با تحریم‌های سخت باید این‌ها را به زانو دربیاوریم. می بینیم که کره شمالی جواب مذاکره را داد. وقتی که تحریم‌های سخت علیه کره را در آخرین قطعنامه‌ای که سازمان ملل تصویب کرد، در واقع کره را از همه چیز محروم کردند و این مرد موشکی به قول آقای ترامپ که دستش روی ماشه موشک بود تسلیم شد. من اصلا به این کار ندارم که با هم می‌نشینند صحبت می‌کنند یا نه که قطعا خواهند کرد؛ قطعا کره شمالی به یک وضعی رسیده، به یک بن‌بستی رسیده که مجبور است پای میز مذاکره بنشیند و مهم‌تر از آن چین و دیگر کشورهای منطقه همه احساس خطر کردند و با توافقات مالی که انجام دادند، کره را وادار کردند به این خواسته تن در دهد.
 
حالا ترامپ سرمست پیروزی از این مسئله می‌گوید بفرمایید؛ تحریم جواب می‌دهد. در مورد ایران هم شش قطعنامه داشتیم، تحریم‌ها به ثمر نشستند و داشتند نتیجه می‌دادند، باراک اوباما آمد از مسیر برجام وارد شد و ایران را به گفته آقای ترامپ متحیر کرد. ترامپ نتیجه می گیرد پس من باید دوباره وارد همان راهی شوم که کره شمالی را کشاندیم و نتیجه داد. من خوفم در این است در اردیبهشت‌ماه سال جاری ترامپ آن نامه مربوط به پایبندی ایران به تحریم‌ها را امضا نمی‌کند و یکطرفه به خروج از برجام ورود پیدا می‌کند و عملا هم در حال حاضر او برجام را زمین‌گیر کرده است. سرمایه‌گذاری خارجی در کشور با ضعف بسیار روبرو است و شرکت‌هایی هم که آمدند و می‌خواستند سرمایه‌گذاری کنند، بعد از آن سخت‌گیری‌های آقای ترامپ با اما و اگرهایی مواجه هستند. ما با مسائل و مصائب سختی روبرو هستیم که آقای ترامپ هم دارد می‌گوید این حربه کارساز است و نتیجه خواهد داد.
– یکسری بحث‌ها و مسائلی در کاخ سفید شکل گرفته که به ترامپ می‌‌گویند این مذاکره نباید شکل بگیرد یا به این راحتی نیست که شما فکر کنید. این اختلاف نظرها به نظرتان به چه خاطر است؟ 
به هر حال آقای ترامپ با انواع عملکردی که در کاخ سفید دارد، یک تزلزلی در ارکان کاخ سفید انداخته، اما ترامپ تاجر است، تاجری که به حکومت رسیده و از کثیف‌ترین بخش‌های تجاری هم استفاده می‌کند. در مورد کره شمالی هم همین کار را کرده؛ به چین امتیاز می‌دهد و امتیاز می‌گیرد که وضعیت کره شمالی را درست کند. من معتقدم این معادله کره شمالی سه ضلع دارد؛ یک ضلعش چین است، یک ضلعش خود کره شمالی است و یک ضلعش هم آمریکا. ضلع چین در این معادله توفیق حاصل کرده و آقایان را سر عقل آورده است.
 این‌جا تنها فقط خود کره شمالی نیست، بلکه مسئله چین هم هست. شما اگر خاطرتان باشد، سفری که رئیس جمهور چین به آمریکا داشت، جدای از کاخ سفید، آقای ترامپ او را در اقامتگاه خودش در فلوریدا در زمین گلف عظیمی که دارد، پذیرایی کرد. ترامپ تاجر است، تاجری که توانسته در معامله جوش‌دادن و خرید و فروش خوب و موفق عمل کند. چیزی می‌خرد، چیزی می‌فروشد؛ در این‌جا فقط پای کره شمالی نیست، از طرفی لابی قدرتمندی که کره جنوبی و ژاپن هم در آمریکا و هیئت حاکمه آمریکا دارند، آرامش منطقه را می‌خواهند، یعنی شما اگر دقت کنید، اولین دولتی که از این خبر مربوط به توافق یا پیغام کره شمالی استقبال کرد، ژاپن بود. ژاپن در تیررس است و نمی‌خواهد آرامشش به هم بخورد. قدرت لابی‌گری چین، ژاپن، کره جنوبی برروی مخالفینی که در کاخ سفید هستند و می‌گویند نباید با کره شمالی مذاکره کنیم، وجود دارد. 
به نظرتان این گروه چرا می‌گویند با کره شمالی نباید مذاکره کرد؟
 برخی از این گروهها در آمریکایی‌ می‌گویند شما وقتی با یک دولتی، با یک شخصیتی می‌خواهید مذاکره کنید، یعنی جایگاه آن را به رسمیت شمرده‌اید. دعوایشان سر این است. می‌گویند شما با بیان این مطلب که ما درصدد هستیم با شما سر میز مذاکره بنشینیم؛ چه پیونگ یانگ، چه واشنگتن، رئیس جمهور آمریکا خودش را هم‌وزن رهبر دیوانه کره شمالی کرده است. این را الان همه کاخ سفید یا خانم کلینتون و دیگران وقتی می‌گویند، منظورشان این است که رسما رهبر کره شمالی یا همان مرد موشکی را به رسمیت می‌شناسید، یعنی برایش وزنی در نظر گرفته‌اید، وزنه‌ای در حد این‌که آقای رئیس جمهور سوار هواپیما بشود و به پیونگ یانگ برود یا برعکس آقای اون به واشنگتن برود. 
شما برای این کشوری که برای آن در گذشته بهایی قائل نبودید، به یکباره آنرا مورد پذیرش قرار می دهید و این به رسمیت شناختن آن، قبول این است که آن هم وزن شماست، این را دارند می‌گویند و این موضوع برایشان مهم است.
با این شرایط او می تواند روند توافق را عملی کند؟
 به نظرم آقای ترامپ تاجری است که اتفاقا از بد حادثه در زمانی که خیلی چیزها را می‌شود خرید و فروخت، ایشان در کاخ سفید وارد شده و فروشنده خوبی است، خریدار خوبی است و چانه‌زنی‌های دلال‌گونه‌اش دقیقا نشان داد که تا به این‌جا چه می‌کند. من معتقدم این دیدار برگزار می‌شود، در گذشته امریکا و کره شمالی  دو، سه نوبت تا پای میز مذاکره رفته بودند، حتی در مورد برخی تشریفات و قرار گرفتن پرچم و اینها بحث هایی کرده بودند، ولی مذاکرات به هم خورده بود، اما در حال حاضر به نظر این اراده وجود دارد، درست مثل زمانی که با آقای جلیلی می‌رفتیم برای برجام صحبت و مذاکره کنیم، اراده مذاکره نبود و فقط مذاکره برای مذاکره بود. چون طرفین نمی‌خواستند مذاکره کنند، فقط می‌خواستند کاری کرده باشند، اما بعد از آن‌که قرار شد مذاکره کنند، در شرایط سخت و پیچیده نیز به مذاکرات ادامه دادند. برای این‌که اراده بود، یعنی طرفین می‌خواستند گپ بزنند. در گذشته بین آمریکا و کره شمالی اراده گفت و گو نبود، در حال حاضر این اراده شکل گرفته است.
منطقه خاور دور، چین، ژاپن، کره شمالی در حال حاضر نیاز به آرامش دارند. در این دوره‌ای که هر حرکت و تحریکی باعث می‌شود که دیگر معادلات به هم بریزد، حاضر نیستند بیش از این ریسک کنند، از این رو به باور من این روند می تواند به نتیجه برسد.
 آیا توافق کره شمالی و آمریکا خبری بد برای ایران است؟