درباره شکل گیری کودتای 28 مرداد بحث های زیادی می شود مسائلی که درهم تنیده با نفت، مصدق، شاه و مردمی است که می توانستند به شکل دیگر جریان آن روز را رقم بزنند
شرق پرس: ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ برای ایرانیان فراتر از یک روز تاریخی در تقویم آنهاست. این روز به یک نقطه عطف در مبارزات ایرانیان برای شکل دادن دموکراسی پیش از همه کشورهای منطقه است و نشان داد آنها بسیار جلوتر از مردمان منطقه می اندیشند و عمل می کنند. اما همه چیز آنچنان که باید پیش نرفت. بعد از این کودتا، یاس و ناامیدی خاصی در فضای سیاسی و اجتماعی ایران شکل گرفت که روند توسعه را چندین سال به عقب برگرداند.
درباره علل شکل گیری چنین روزی بحث های زیادی شکل گرفته است. مسائلی که در هم تنیده با نفت، مصدق، شاه و مردمی است که می توانستند به شکلی دیگر جریان آن روز را رقم بزنند. چند نکته از آن روز قابل یادآوری است.
۱-  پس از خلع‌ید از شرکت نفت، باور عمومی در ایران بر این بود که ابعاد درگیری نفتی بین ایران و بریتانیا تنها در چارچوب روابط بین ایران و انگلیس است. در حالی که در روابط اقتصادی در آن دوره نفت ایران ابعادی فراتر از شرکت نفت ایران و انگلیس یافته و مقوله تولید، عرضه و فروش آن، به کشورهای دیگری نیز ارتباط می‌یافت که عموما متاثر از فضای سیاسی بین‌المللی یا در اردوگاه بریتانیا و امریکا قرار داشتند یا مایل به درافتادن با آن دو کشور نبودند. به طور مثال در مقوله تولید نفت دولتمردان ایرانی احتمالا فکر تولید انبوه و خارج از رویه نفت در عراق در سال‌های ١٣٣٠ تا ١٣٣۴ را نکرده بودند یا در مقوله فروش نفت، آن مقامات حساب ویژه‌ای را برای درآمدهای کسب شده از محل فروش نفت به کشورهای دیگر و به ویژه کشورهای بلوک شرق باز کرده بودند که این موضوع هیچگاه تحقق پیدا نکرد.
۲- نفت و مقوله خلع‌ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، تنها یکی از وجوه نهضت ناسیونالیستی و ضداستعماری بود که از اوایل دهه ١٣٢٠ در ایران آغاز شده و به مرور زمان عمق و گسترش یافت. ابعاد مختلف آن نهضت که بر پایه توسعه سیاسی از طریق عواملی همچون آزادی‌های قلم و بیان، پارلمان و آزادی انتخابات معنا می‌یافت، در طول زمان با گذر از موانع مختلف به دستورهای مهمی رسید که از آن جمله می‌توان به خلع‌ید از شرکت نفت ایران و انگلیس، برگزاری انتخابات‌های نسبتا مناسب مجالس قانونگذاری، آزادی مطبوعات و فعالیت گروه‌ها، انجمن‌ها و احزاب و بالاخره تشکیل دولت دکتر محمد مصدق اشاره کرد. آن دستاوردها هریک به نوبه خود تاثیر بزرگی بر تعمیق ابعاد نهضت باقی گذاردند. تکرار چنین الگویی در ابعاد منطقه‌ای، به منزله فاجعه بزرگی برای قدرت‌های بزرگ آن روزگار محسوب می‌شد. به وجود آمدن نهضتی مشابه در دیگر کشور منطقه تبعات بسیار سنگینی برای بریتانیا، امریکا و دیگر کشورهای اروپایی دارای منافع عمده در خاورمیانه به همراه داشت. چنانکه پیروزی انقلاب مصر و روی کار آمدن جمال‌عبدالناصر در آن کشور و نیز کودتای عبدالکریم قاسم در عراق بحران‌های عظیمی را در خاورمیانه ایجاد کرد. بنابراین از سال ١٣٣١ به بعد هدف اصلی قدرت‌های بزرگ در ایران، دیگر نفت نبود و حتی مقوله دولت دکتر مصدق و ضدیت با آن نیز درواقع پلی برای تخریب آثار نهضت ناسونالیستی و ضداستعماری ایران بود.
۳- گفته شد که پس از برگزاری انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی در زمستان ١٣٣٠، اختلاف میان جناح‌ها، رجال و شخصیت‌های نهضت شروع و به تدریج شدید و شدیدتر شد. در این میان حتی واقعه ٣٠ تیر ١٣٣١ نیز نتوانست مانعی برای گسترش آن اختلافات شود. در ماه‌های پایانی دولت دکتر مصدق کار اختلافات داخلی به جایی کشیده شده بود که تمام حواس و توجه مقامات دولتی، رجال و شخصیت‌های سیاسی و مذهبی، گروه‌ها و احزاب را به خود جلب کرده و روزی نبود که موضوع جدیدی برای شعله‌ورتر شدن آتش درگیری‌ها از سوی یک طرف مطرح نشده و طرف مقابل نیز خود را برای دادن پاسخی شدیدتر آماده نسازد.
۴- منازعات و کشمکش‌های داخلی اولین تاثیر خود را در بی‌اعتبار شدن رهبران، شخصیت‌ها و جریانات سیاسی گذارد؛ کسانی که نقش مهمی در تکامل نهضت و پیروزی آن بر عهده داشتند، این پدیده شوم سبب بی‌اعتبار شدن آن رهبران در نزد مردم شد.
۵- طبیعی است هنگامی که تمام فکر رهبران و مقامات یک کشور به درگیری‌های داخلی و پاسخگویی به حملات مخالفین خود در داخل معطوف شده باشد، توجهی به تغییرات اساسی در صحنه بین‌المللی نمی‌کنند. مراحل پایانی خلع‌ید از شرکت نفت ایران و انگلیس در سال‌های ١٣٢٩ -١٣٢٧ مقارن با شروع جنگ کره شد. پیروزی در این جنگ اولویت نخست کشورهای غربی در آن ایام محسوب می‌شد و بدین لحاظ تمام قوای خود را برای به پایان رساندن موفقیت‌آمیز آن به کار بستند. در چنین حالتی طبعا ایران و مشکل ایران برای آن کشورها در درجه دوم اهمیت قرار گرفته و سیاستمداران غربی و به‌ویژه امریکایی‌ها تلاش می‌کردند باری به هر جهت اوضاع ایران را حتی‌المقدور کنترل کنند. اما با پایان یافتن جنگ کره در تیر ١٣٣٢ تعیین تکلیف ایران، به مساله درجه اول غرب تبدیل شد و در چنین حالتی، بدیهی است غرب به رهبری امریکا و بریتانیا، در ایران حالت تهاجمی کامل گرفته و تلاش کنند با استفاده از ظرفیت‌های داخلی و بدون تحریک جدی شوروی، به اهداف خود برسند.
۶- متاسفانه به دلیل مشغولیت شدید سیاستمداران و مقامات ایرانی به درگیری‌های داخلی، آنها نتوانستند برنامه یا طرح خاصی برای مقابله با وضعیت جدید پس از پایان جنگ کره ارایه کرده و از آن مهم‌تر مردم را نسبت به آن رویداد برای ایران آگاه کرده و آنها را برای مقابله با تبعات آن رویداد در ایران آماده کنند. در مجموع با توجه به نکات پیش گفته، آنچه در ٢٨ مرداد ١٣٣٢ روی داد، نمی‌توانست زیاد دور از ذهن و تصادفی باشد و طرح موضوع‌هایی از جمله: «نامیده شدن رویداد ١٨ مرداد به کودتا یا غیر کودتا»، «اختلافات دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی»، «حزب توده و عملکرد آن» و بسیاری از اینگونه مسائل تنها هنگامی می‌تواند ابعاد حقیقی خود را آشکار سازد که چارچوب کلی و جهت اصلی مباحث روشن شده باشد وگرنه تمرکز روی مسائل فرعی مذکورسبب انحراف اذهان از مسائل کلی و علل و عوامل اصلی و بنیانی آنچه در ٢٨ مرداد رویداد، می‌شود.
.
  • منبع خبر : نامه