محسن هاشمی رفسنجانی درخصوص شرکت در انتخابات گفت : شرکت در انتخابات مسئله شخصی نیست، من اگر شخصاً بخواهم تصمیم بگیرم در انتخابات خودم را کاندید نمی‌کنیم، اما زمانی شما در گروهی هستید که برای هدف مشترک از شما درخواست می‌شود که کاندید شوید

شرق مازندران : محسن هاشمی، پسر بزرگ آیت الله هاشمی که مدیرعاملی متروی تهران و ریاست شورای شهر پنجم تهران هم در کارنامه خود دارد، در تازه ترین گفتگوی خود نکات جدیدی را مطرح کرده است که در ادامه خواهید خواند:

*اولین تجربه شما و پدرتان از مترو کجا بود؟
سال ۱۳۵۴ ما با پدر یک سفر اروپا رفتیم، وارد هر شهری می‌شدیم پدر ماشین را متوقف می‌کردند و با مترو تردد می‌کردیم، مثلاً رفتیم لندن و برای بازدید از موزه‌ها با مترو شهر را گشتیم، از آنجا رفتیم پاریس، ۱۰ روزی آن‌جا بودیم و تمام آن روزها را با مترو تردد کردیم، بعد رفتیم به سمت سوئیس و ایتالیا، در ایتالیا متروی زیادی وجود نداشت، بعد رفتیم ترکیه، پدر از ترکیه ما را با هواپیما راهی ایران کردند و خودشان رفتند بغداد دیدار امام خمینی (ره) از آن‌جا هم رفتند لبنان دیدار امام موسی صدر و از آن‌جا که آمدند تهران دستگیر شدند و تا آخر انقلاب زندان بودند، احتمالاً مترو سواری خیلی برای‌شان دلنشین بوده که در زندان دائم به آن فکر می‌کردند(باخنده)، در نتیجه ذهنیت حمایت از ساخت مترو در ایشان شکل گرفته بود، ضمن این‌که اواخر حکومت شاه وضع ترافیک تهران خیلی خراب بود، اتوبان‌ها هیچکدام ساخته نشده بود، تعداد خودروها زیاد شده بود بنابراین ترافیک تهران زیاد بود.

*آقای هاشمی به نظر اشک در چشمان‌تان جمع شد، درست است؟
بله، چون اسم حاج‌ آقا آمد، گریه‌ام گرفت.

*فرزند آیت‌الله هاشمی بودن خیلی مزایا دارد…

مزایا دارد؟ مثل هر پدری است، چه فرقی می‌کند؟

*نه قطعاً مثل هر پدری نمی‌تواند باشد، قطعاً اگر پدر شما آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نبودند شما در ۱۴ سالگی نمی‌رفتید اروپا را ببینید.
خیلی‌ها آن موقع اروپا می‌رفتند.

*ولی بعد از انقلاب با حمایت ایشان رفتید خارج از کشور در رشته موشک‌سازی تحصیل کردید و بعد در صنایع موشک‌سازی فعالیت کردید، اما معایب فرزند ایشان بودن چه می‌تواند باشد؟
اتفاقاً عیبی ندارد، بالاخره هر پسری از یک پدری به دنیا می‌آید و آن پدر هم توانایی‌ها و امکاناتی دارد و سعی می‌کند فرزندش را با آن توانایی‌ها و امکانات آشنا کند. اما محدودیت‌های فرزندان مقامات بیشتر است. ما قبل از انقلاب که اروپا رفتیم فقط به خاطر پدر نبود، بلکه به خاطر این‌که خاله من با یک تاجر فرش ازدواج کرده بود و در بلژیک زندگی می‌کرد، وقتی پدر خواستند به اروپا سفر کنند مادر گفتند من هم می‌آیم می‌روم پیش قدسی خاله.

*شما احساس نمی‌کنید همیشه زیر سایه آیت‌الله هاشمی هستید؟
جزو افتخارات ما است و احساس خوبی به آن داریم.

*حس استقلال داشتن را از شما نگرفته است؟
البته برای‌مان محدودیت در رفتار ایجاد می‌کند، توقعاتی از ما درست می‌کند که گاهی نمی‌توانیم آن را برآورده کنیم، این‌ها ما را رنج می‌دهد، اما احساس خوبی داریم که پدرمان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است، جزو افتخارات ما است، هرکسی به پدرش افتخار می‌کند، فرقی ندارد آیت‌الله هاشمی یا کس دیگری باشد.

*نقش مادر شما به قدری پررنگ بوده که ما وقتی خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی را می‌بینیم بارها به اسم ایشان اشاره می‌کنند، در زندگی شما پدرتان تاثیرگذارتر بودند یا مادر؟
تاثیر مادر در کودکی روی فرزند بیشتر است، ارتباط با پدر برای همه پیش نمی‌آید و ممکن است هیچ و قت عمیق نشود، اما برای خودم وقتی از تحصیل برگشتم شرایط کاری طوری پیش رفت که با پدر بیشتر مشورت می‌کردم تا مادر، هنوز هم اثر پدر در زندگی ما احساس می‌شود چراکه یکی از کارهای ما انتشار خاطرات ایشان است. ضمن این‌که در کودکی و نوجوانی مادر برای تربیت ما وقت بیشتری می‌گذاشت، مثلاً قبل از انقلاب حسینیه ارشاد یک تور گذاشته بود برای فرزندان کسانی‌که در زندان بودند یا در مبارزه آسیب دیده بودند، برای این تور که هدفش یادگیری زبان انگلیسی بود آن موقع ۱۸ هزار تومان می‌گرفتند، خاطرم هست مادر اصرار کرد من هم با آن تور برای یادگیری زبان به لندن بروم، سال ۱۳۵۷ که این‌جا انقلاب بود من دو ماهی برای یادگیری زبان در لندن بودم.

*آن زمان ۱۸ هزار تومان هم پول زیادی بود؟
بله اما آن زمان ارز ارزان بود. البته این سفر هیچ ربطی هم به پدر نداشت چون ایشان زندان بودند، بیشتر تلاش مادر بود. خاطرم هست ۱۷ شهریور می‌خواستیم برگردیم تهران که گفتند به دلیل کشتار ۱۷ شهریور فرودگاه تهران بسته است و ما روز بعد با هواپیما به تهران برگشتیم. بعد از انقلاب هم که برای تحصیل خارج از کشور رفتم پدر نقشی نداشتند بلکه مادر اصرار داشتند.

*شما یک بار در مصاحبه مادرتان دستکاری کرده بودید و گفته بودید خودتان عاقل‌ترین فرزند آیت‌الله هاشمی رفسنجانی هستید، این درست است؟
این شوخی است، خواهر و برادرها می‌گفتند که من این کار را کرده‌ام، اما به قدری تکرار کردند که من به شوخی گفتم بله من این کار را کرده‌ام، اما واقعا این کار انجام نشد.

*فکر می‌کنید جسورترین فرزند آیت‌الله هاشمی کدامیک هستند؟
بستگی دارد، مثلاً در سیاست فائزه از همه جسورتر است، در ورزش یاسر از همه جسورتر است طوری‌ که چتربازی انجام می‌داد. فاطمه خواهرم روی مسائل مربوط به بیماران خاص بسیار حساس هست و تمام وقت خودش را روی این مسئله گذاشته است.

*شما در چه مواردی جسور هستید؟
من اصولاً جسور نیستم، معتدل هستم، خیلی‌ام اتفاقاً محافظه‌کار هستم، اما در موقع عصبانیت جسور می‌شوم.(باخنده)

*برای اینکه انتخاب شهردار تهران همیشه سیاسی بوده است، هیچکدام از شهردارها از این نظر که در حوزه شهری توانمند هستند انتخاب نشدند؟

مصرف سوخت و حمل و نقل عمومی ربط زیادی به شهردار ندارد، سرمایه‌گذاری در حمل و نقل عمومی تهران مربوط به دولت‌ها است، شهرداری موفق است که بتواند برای حمل و نقل تهران از دولت بودجه بگیرد.

*آقای کرباسچی توانستند این کار را انجام دهند؟
آقای کرباسچی درباره تامین اتوبوس برای شهر فعالیت می‌کرد و کارش هم بد نبود، از دولت آقای هاشمی توانست پول بگیرد، در دولت آقای خاتمی هم این اتفاق افتاد، اتفاقاً در دولت آقای احمدی‌نژاد هم اتوبوس‌های زیادی به تهران داده شد، در دولت آقای روحانی و آقای رئیسی آن کاری که باید برای مترو و حمل و نقل عمومی انجام شود، انجام نشد.

*در شورای پنجم به نظر می‌رسید شما گزینه بهتری برای شهرداری بودید، اما این اتفاق نیفتاد، چرا؟
من اگر می‌خواستم شهردار شوم باید از اول می‌گفتم که عضو شورای شهر نمی‌شوم، عضویت در شورا مانع این اتفاق شد.

*این سنگ‌اندازی را اصلاح‌طلب‌های شورای شهر ایجاد کردند؟
نمی‌شود نام آن را سنگ‌اندازی گذاشت.

*مخالفت یا اختلاف نظر اصلاح‌طلبان، این‌طور نیست؟
آن‌ها می‌گفتند که کس دیگری هم غیر از شما می‌تواند مسئولیت شهرداری را بپذیرد.

*شما از آن‌ها این را پذیرفتید؟
کسانی‌که طرفدار من بودند می‌گفتند نگو شهردار نمی‌شوی، لذا من همیشه کاندید شهرداری می‌شدم اما هیچ وقت هم برای شهردار شدن لابی نکردم، اما آن‌ها هم به من رای نمی‌دادند که از شورای شهر خارج شوم. پست شهرداری آن‌قدر هم برایم مهم نبود.

*ولی قبل‌تر هم برای شهردار شدن اقدام کرده بودید؟
بله، آن موقع عضو شورای شهر نبودم، یک بار برای شهردار شدن با آقای قالیباف رقابت کردیم، بار اول ۱۵ به ۱۵ رای آوردیم که در دور دوم ایشان شهردار شدند. اتفاقاً رقابت دلچسبی بود، وقتی خواستم رقابت کنم از خودش پرسیدم، و گفت خیلی هم خوب است، اما آن آخرها که اوضاع سخت شد به من گفت کنار بکش که من کنار نرفتم(باخنده)، چون یک عده‌ای از من حمایت کرده بودند.

*برنامه‌ای برای شرکت در انتخابات دارید و ممکن است باز هم با آقای قالیباف رقیب شوید؟

بله، اگر تایید صلاحیت کنند، البته هنوز فکری نکردم، یکم زود است، ما که نیاز به تبلیغ آن‌چنانی نداریم، ضمن این‌که الان مانعی وجود ندارد، یک زمانی مسئولیتی در شهر داریم که باید استعفا بدهیم اما کسانی مثل من که بازنشسته شدیم مانعی نداریم لذا تصمیم نهایی را باید در نزدیک انتخابات گرفت.
*شما وقتی در انتخابات شورای شهر شرکت کردید رای خوبی آوردید، درحالی که نماینده‌های فعلی مجلس رای زیادی برای ورود به مجلس نداشتند، فکر می‌کنید اگر در انتخابات مجلس شرکت کنید مجدد می‌توانید رای بالا بیاورید؟
از الان نمی‌شود پیش‌بینی کرد.

*اصلاً خودتان دغدغه حضور در انتخابات را دارید؟
شرکت در انتخابات مسئله شخصی نیست، من اگر شخصاً بخواهم تصمیم بگیرم در انتخابات خودم را کاندید نمی‌کنیم، اما زمانی شما در گروهی هستید که برای هدف مشترک از شما درخواست می‌شود که کاندید شوید. ما نیروهای سیاسی هستیم که در حزب و جبهه فعال هستیم، اگر حزب به نتیجه برسد الان مناسب است محسن هاشمی کاندید شود و اگر کاندید شود تایید صلاحیت می‌شود آن موقع روی کاندید شدن فکر می‌کنم، اما این‌که من تنهایی به این نتیجه برسم این‌طور نیست.

*در انتخابات قبلی ریاست جمهوری حزب از شما خواست کاندید شوید؟
بله آن موقع هم از من تقضا شد.

*به شما گفتند چرا رد صلاحیت شدید؟
در ریاست جمهوری اصلاً به کسی نمی‌گویند، آن سال همه را رد صلاحیت کردند، شورای نگهبان اصولاً درباره فرد رای گیری می‌کند، کاملاً استصوابی هست.

 

 

جهان نیوز