شرق پرس : ترکیهای که سکان اداره آن به دست «رجب طیب اردوغان» و حزب «عدالت و توسعه» افتاده، به دنبال تشکیل یک امپراتوری و شاید هم احیای «امپراتوری عثمانی» است.
تسخیر بازار کشورهای آفریقایی هم که از دو دهه پیش توسط ترکیه کلید خورده، بخشی از این پازل است. اما آیا ترکیهای که با مشکلات کم سابقه اقتصادی مواجه است، میتواند از پسِ قمار تشکیلِ یک امپراتوری با جیب خالی بر بیاید؟
تاریخ جهان نشان میدهد که کشورهایی که «مازاد اقصادی» دارند، ممکن است به فکر تشکیل «امپراتوری» بیفتند. این اصل قطعی نیست، اما عکس آن قطعی است: کشوری که «مازاد اقتصادی» نداشته باشد، نمیتواند «امپراتوری» تشکیل بدهد.
امپراتوریها: از هخامنشیها تا اسپانیاییها و ترکیه اردوغانی
مثالها فراوان هستند: هخامنشیان اگر ثروتی نداشتند که بتوانند نیازهای مادی ارتش بزرگ شان را تامین کنند، نمیتوانستند فتوحات نظامی داشته باشند.
اسپانیاییها و پرتغالیها را هم تا زمانی که «مازاد اقتصادی» داشتند، میتوانستی در این سو و آن سوی جهان (از جمله در آمریکای جنوبی) ببینی، اما زمانی که پولی نبود، امپراتوری این دو کشور هم فروپاشید.
معمولا میگویند که قرن بیست و یکم دیگر زمانی نیست که کشورها بتوانند به شکلی موفقیت آمیز به دنبال تشکیل دادن امپراتوری باشند، اما واقعیت این است که کشورهای بسیاری به دنبال این کار هستند.
مثلا، چرا نتوان وجود دهها پایگاه نظامی آمریکا در این سو و آن سویِ جهان را مصداقی از یک امپراتوری کاملا نوین در نظر گرفت؟
اما ظاهرا کشورهای به مراتب کوچکتر و با اقتصادهای شکننده تری هم هستند که میخواهند امپراتوریهای خودشان را داشته باشند.
اما طبیعی است که ریسکِ داشتنِ یک امپراتوری برای یک اقتصاد کوچک، به مراتب بیشتر از ریسک این کار برای کشوری مانند آمریکا است که سالانه چند ده تریلیون دلار ثروت تولید میکند.
همان تجربیات تاریخی هم نشان میدهند که کشورهایی با اقتصاد شکننده، پس از آنکه شعباتی از امپراتوری خود را در این سو و آن سویِ جهان تشکیل دادند، در فرآیندی که «بیش از اندازه بزرگ شدن امپراتوری» (Imperial overstretch) نامیده میشود، دچار فروپاشی میشوند.
ترکیه، تازه ترینِ نمونه از کشورهایی با اقتصاد شکننده است که قصد تشکیل امپراتوری داشته و حالا در پایانِ یک روند چندین ساله، به جایی رسیده که منابع اقتصادیِ داخلی اش، کفاف هزینههای امپراتوری را نمیدهند. اما این روند از کجا شروع شده و حالا به کجا رسیده است؟
«سلطانِ ترکیه» در روزهای آخر؟
رجب طیب اردوغان را بسیاری به سلطانیسم متهم میکنند. او و حزبش اکنون نزدیک به ۲۰ سال است که قدرت را در ترکیه در دست دارند و طی این مدت، به شیوهای سلطانی در داخل و خارج از مرزهای این کشور رفتار کرده اند.
در داخل، پس از کودتای سال ۲۰۱۶ میلادی، اردوغان شروع به تصفیه مخالفانش از سِمتهای مهم (در ارتش، دادگاه ها، ادارات دولتی و نظام آموزشی) کرد.
و در خارج هم «توسعه طلبی» (Expansionism) ترکیه که با سیاست «نوعثمانی گرایی» اردوغانی همراه شده، ترکیه را به دخالت در کشورهایی مانند لیبی، سوریه و منطقه قفقاز کشانده است.
با این همه، ظاهرا نتیجه این سیاستها برای اردوغان و حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه معکوس بوده است: اقتصاد ترکیه دچار یک آشوب روزافزون شده که خود را در قالب افت ارزش پول ملی این کشور هویدا کرده است.
علاوه بر این، محبوبیت این حزب و شخص اردوغان به شدت افت کرده و حالا همه از پایان دوران او در انتخابات سال ۲۰۲۳ در ترکیه صحبت میکنند.
ترکیه از آفریقا چه میخواهد؟
اما اجازه بدهید حالا وارد یکی از مصادیق «توسعه طلبیِ» اردوغانی بشویم. شواهد متعددی نشان میدهند که ترکیه در طول دو دهه گذشته، به صورت تدریجی در حال گسترش نفوذ خود در قاره آفریقا بوده است.
ترکیه در سال ۲۰۰۵ به عنوان عضو ناظر «اتحادیه آفریقا» (African Union) انتخاب شد و از آن تاریخ (که تقریبا همزمان با برآمدن «حزب عدالت و توسعه» در «ترکیه» هم بود)، نفوذ در آفریقا را کلید زد.
ترکها از دهه ۱۹۲۰ میلادی با مصر ارتباط دیپلماتیک داشتند و این کشور، اساسا زمانی جزئی از خاک «امپراتوری عثمانی» بود. با این همه، دور جدید گسترش روابط دیپلماتیک ترکیه با کشورهای آفریقایی، همین اواخر شروع شده است.
بر اساس گزارش خبرگزاری «آناتولی»، ترکیه در سال ۲۰۱۰ میلادی سفارتخانههایی در «آنگولا»، «غنا»، «ماداگاسکار»، «مالی»، «جزایر موریس»، «اوگاندا» و «کامرون» افتتاح کرد. یک سال بعد، سفارتخانههای «ترکیه» در «سودان جنوبی»، «موریتانی»، «موزامبیک»، «زامبیا»، «زیمبابوه» و «گامبیا» افتتاح شد.
در سال ۲۰۱۲ میلادی، ترکیه سفارتخانههای خود در «گابون»، «نامیبیا» و «نیجر» و در سال ۲۰۱۳ در «جیبوتی»، «چاد»، «اریتره» و «گینه» و در سال ۲۰۱۴ میلادی در «بنین»، «بوتسوانا»، «بورکینافاسو»، «کنگو» و «رواندا» را افتتاح کرد.
به گزارش فرارو ترکیه حالا ۴۳ سفارتخانه در کشورهای آفریقایی دارد و اعلام کرده که قرار است تعداد نمایندگیهای دیپلماتیک خود در آفریقا را به زودی به ۵۰ مورد برساند، که در واقع یعنی تقریبا تمام قاره آفریقا. (۵۴ کشور آفریقایی در «سازمان ملل متحد» نماینده رسمی دارند.)