نقدی بر بکارگیری واژه های شلاقی در مقابله های سلاخی                    دکتر رنجبر   این روزها مازندران لبریز از اهانت هایی است که متأسفانه از جانب فرهیختگان و صاحبان قدرت و مکنت در جامعه، رفته رفته جایگزین نقدهای مهربانانه کارشناسان دلسوز نظام و اصحاب رسانه شده اند و هر چه که جلوتر می […]

 

نقدی بر بکارگیری واژه های شلاقی در مقابله های سلاخی

دکتر غلامعلی رنجبر

                   دکتر رنجبر

 

این روزها مازندران لبریز از اهانت هایی است که متأسفانه از جانب فرهیختگان و صاحبان قدرت و مکنت در جامعه، رفته رفته جایگزین نقدهای مهربانانه کارشناسان دلسوز نظام و اصحاب رسانه شده اند و هر چه که جلوتر می رویم در می یابیم که اهداف غایی پرداخت های مهاجمانه، نه تنها سازنده نیستند، بلکه ویرانگر و مخرب اند و بنا به هر دلیلی اگر متوقف و یا درمان نشوند، با دخالت عناصر احساسی، نامربوط و یا حتی مغرض و نیز بسترسازی های اجتماعی از سوی برخی رسانه ها، حتی می توانند به شورش های اجتماعی نیز منجر گردند!

 

چرا ما باید ذائقه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه و مخاطبان خود را آنچنان تلخ پسند و تندمزاج بار آورده و بلایی مشابه آنچه که بر سر ادبیات ورزشی کشورمان در برنامه های چالش انگیزی همچون نود آمده را در ذهنیت این گروه از مخاطبان نیز تکرار کنیم، تا جایی که حالا مجبور باشیم بخاطر فروش گیشه ای و یا همان جذب و حفظ مخاطبین قدیم و جدید، دائماً یا اخبار منفی بیابیم و یا در نهایت تأسف، اخبار منفی بسازیم!

 

آیا مصداق تفسیر رهنمود وحیانی پیامبر اعظم(ص) مبنی بر” رحماء بینهم” همین تقابل ها و هتاکی هاست و یا اشاره آن حضرت به تفاهم ها و تعامل هاست؟! فرهنگ مقابله، بین آحاد یک جامعه اسلامی که در اصل امت واحده و به مثابه یک خانواده اند، طلاق عاطفی و یا همان گسستگی و شکاف اجتماعی ایجاد کرده و جامعه به سرعت به سمت گسیختگی و فروپاشی پیش خواهد رفت و اگر چه اختلاف نظر یک نعمت و لازمه تعالی بخشی به افکار است، اما هیچکس از اختلاف و جدایی و مرزبندی ها و انشقاق سودی نبرده و دود آتش این اختلاف، مستقیماً به چشم مردمی می رود که خوشبینانه بهبود اوضاع، توسعه جامع و سعادت خود را انتظار می کشند!

 

اختلاف نظر نیاز به هتاکی و فحاشی و اهانت و نفرین ندارد و آنچه که ما را در قله های عصبانیت به آرزوی مرگ و ترور شخصیت دیگران می کشاند، اختلاف منافع و یا همان زیاده خواهی یکی از دو طرف و یا هر دو سوی اختلاف است و ما باید بدانیم که آیا اندازه اختلافات، به اندازه قد واژه های تلخی اند که ما بیرحمانه آنها را بکار می گیریم و متوجه تبعات آنها هم نیستیم؟!

 

یقیناً اختلافات ما از چنین شدت و حدتی برخوردار نیستند و بیشتر حالت احساسی دارند و دلیل واضح آن هم این است که پس از مدت کوتاهی، کدورتها برطرف شده و واژه های مهربانانه مبادله می شود و چه بسیار اتفاق افتاده که مخالف یقه گیر دیروز به طرفدار سینه چاک امروز هم مبدل شده است و اگر اینگونه است، آیا احتیاط، شرط عقل نیست و ما نباید، مواظب حدود و ثغور معانی و تفاسیر واژه های خویش باشیم؟!

 

مسئله بعدی اینکه چه اصراری است که ما دعواهای خانوادگی و جلساتی را تریبونی و رسانه ای کنیم و بخواهیم از رسانه ها به عنوان اسب یدک استفاده کرده و به هنگام تندروی ها بخواهیم  از آنان سواری بگیریم و بالاتر از انتظار انعکاس سخنان ما در رسانه ها، بر بکارگیری لشکر رسانه و ایجاد جو رسانه ای برای جا انداختن مواضع خویش اصرار داشته باشیم و تأسف بار تر اینکه وقتی دعواهای ما به صلح و آشتی انجامید و بین ما آتش بس برقرار شد، بلافاصله انتظار داشته باشیم که قطار رسانه به فرمان ما، ترمز اضطراری را کشیده و ناگهان ساز مخالف خود را با ملودی موافق کوک کنند؟!

 

اولاً چنین چیزی ممکن نیست و رسانه ها نمی توانند با حیثیت خود در افکار عمومی بازی کنند و ثانیاً چرا باید چنین کنند و مکانیسم های موافقت و مخالفت تعاریف واضحی دارند و نمی توانند و نباید دستوری عمل کرده و برای آن همه همراه رسانه ای، رفیق نیمه راه شوند!

 

بنابراین درخواست ما از نمایندگان و مدیران ارشد و همه رسانه ها و صاحب قلمان و صاحب سخنان که در اینگونه اختلافات موقت و متعه ای، طرف این و یا آن را می گیرند این است که همواره جانب انصاف و اعتدال را رعایت کرده و بشدت از افراطی گری در بکارگیری آتشین واژه های شلاقی و انجام عملیات سلاخی علیه آبرو و اعتبار مخالفین پرهیز کنند و بر اساس رهنمودهای دینی در اختلافات همه پل های پشت سر را خراب نکرده و به فکر روزهای دوستی هم باشند، همانگونه که این توصیه در حمایت ها و موافقت ها هم شده که ما نباید در عطوفت ها همه کوپن هایمان را خرج کرده و همه اسرارمان را افشاء کنیم، چرا که باید به روزهای خصومت هم بیاندیشیم!

 

در پایان انتظار می رود که با هر هیبت و شاکله ای در انتقادها حد نگه دار و در مخالفت ها منصف باشیم و بشدت از زورآزمایی رسانه ای و تریبونی پرهیز کرده و جامعه را دچار پدیده ناپسند “دیکتاتوری رسانه ای” نکنیم که این با جایگاه بین المللی رسانه ها به عنوان رکن چهارم دمکراسی در منافات کامل است و یادمان باشد که در این باره فرقی نمی کند که رسانه به نفع کدامیک از طرفین اختلاف غش کند، مهم آن است که رسانه برای موضعگیری، باید سیاست گذاری کرده و استراتژی داشته باشد و در نهایت اینکه با هر نوع موضعگیری، در مخالفت نباید با واژه های شلاقی، از سلاح رسانه سلاخ خانه بسازد، همانگونه که در موافقت نیز نباید افراد را در پر قو خوابانده تا نگذارد که آب در دلش تکان بخورد!

 

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه

 

/انتهای خبر