کارآگاهان آگاهی مازندران در جریان تحقیقات خود پی بردند زن جوان به نام مژده از مدتی قبل با شوهرش حسن دچار اختلاف شده بود. اطلاعات به‌دست‌آمده نشان می‌داد این زن 20 روز قبل علیه همسر خود شکایت کرده و پرونده‌ای را در این خصوص تشکیل داده بود.

قتل همسر و مادر همسر با سلاح شکاری در یکی از روستاهای مازندران

اهالی روستایی در استان مازندران چند روز پیش با مرکز فوریت‌های پلیسی تماس گرفتند و خبر دادند صدای تیراندازی از یکی از خانه‌ها به گوش رسیده است.

 شرق پرس: دقایقی بعد وقتی ماموران در محل حاضر شدند با اجساد دو زن ۳۰ و ۵۰ ساله مواجه شدند و فهمیدند این دو مادر و دختر هستند و محل حادثه نیز خانه زن مسن است. همه شواهد حکایت از آن داشت که فردی آشنا وارد خانه شده و به سمت دو زن شلیک کرده است. کسی که این جنایت را انجام داده بود می‌دانست این دو در منزل تنها هستند از طرفی از مقتولان کینه به دل داشت زیرا هیچ سرقتی از محل جنایت انجام نشده بود و ظواهر نشان می‌داد قاتل غیراز کشتن این مادر و دختر هدف دیگری را دنبال نمی‌کرد.

کارآگاهان در جریان تحقیقات خود پی بردند زن جوان به نام مژده از مدتی قبل با شوهرش حسن دچار اختلاف شده بود. اطلاعات به‌دست‌آمده نشان می‌داد این زن ۲۰ روز قبل علیه همسر خود شکایت کرده و پرونده‌ای را در این خصوص تشکیل داده بود. به همین دلیل حسن به‌عنوان اولین مظنون پرونده شناخته شد و ماموران توانستند این مرد را در خانه پدرش دستگیر و دو قبضه سلاح شکاری و دست‌ساز و ۴۷ تیر فشنگ کشف کنند.

حسن بعد از انتقال به پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد. او گفت: «من و مژده حدود ۱۱سال قبل با هم ازدواج کردیم و در این مدت صاحب دو فرزند شدیم. پسرم ۱۰ سال دارد و دخترم پنج‌ساله است. اوایل زندگی خوبی داشتیم اما بعد از مدتی اختلافات شروع شد و مشکلات همین‌طور پیچیده‌تر می‌شد تا اینکه این اواخر مشاجرات ما شدت گرفت. روز حادثه وقتی از سر کار به خانه برگشتم فهمیدم زنم دو بچه را برداشته و به خانه مادرش رفته است برای برگرداندن آنها به خانه مادرزنم رفتم.»

متهم به قتل ادامه داد: «همسرم به دنبال جدایی بود ولی من با طلاق مخالف بودم و اصرار داشتم مژده به خانه برگردد ولی هر کاری کردم به خواسته‌ام نرسیدم و فقط توانستم دختر و پسرم را به خانه بازگردانم. بعد از آن تصمیم گرفتم دوباره به خانه مادرزنم بروم و باز هم با مژده صحبت کنم. این‌بار سلاح شکاری‌ام را (مجوز هم دارد) با خودم برداشتم وقتی به مقصد رسیدم مادرزنم حرف‌های تندی به من زد طوری که به شدت عصبانی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم به همین دلیل به مژده و مادرش شلیک کردم و بعد از آن بلافاصله فراری شدم و به خانه پدرم رفتم اما خیلی زود دستگیر شدم.»

شرق