شرق پرس: از هر چند نفری که هم صحبت میشوم، یکی از آنها توصیه ای عقلانی میکند: «مراقب دوربینت باش!». هوا تاریک است و اینجا چهار راه مولوی. به جز امکان بالایی که برای بردن دوربین توسط کسری از ثانیه توسط سارقین در چنین موقعیتی وجود دارد، امکان انفجار دوربین و حاملش در کسری از ثانیه محتمل الوقوع است. به دست گرفتن دوربین در میان چند صد فروشنده عمده مواد محترقه که سوابق برخی شان را از اندام و خطوط چاقوی نقش بسته بر صورت و دستهایشان میتوان دریافت، چندان ساده نیست، به خصوص آنکه از پلیس خبری نیست و پخش کننده ها با موتور به راحتی می آیند و بازار را تغذیه میکنند.
یکی از کسبه اما تاکید میکند که پلیس مکرراً به چهاراه مولوی می آید و برخورد میکند و الا حتی امکان خروج از مغازه هایشان را هم نداشتند و فشردگی فروشندگان دو چندان میشد. البته دیشب فشردگی کم هم نبود و در چندصد فروشنده مواد محترقه که ده ها هزار مواد محترقه داشتند و با فروش هر بسته، به سرعت بار جدید می رسید، چنان تنگاتنگ هم بودند که عبور از میان آنها برای عابران بسیار دشوار بود، هرچند عابر پیاده در این منطقه عمدتاً یا به دنبال مواد محترقه است و یا در پی گوشیهای موبایل مجهول الهویه که خریدشان بیدردسر نخواهد بود!
بازار مواد محترقه اما آدابی هم دارد و ظاهراً برای فروش مواد محترقه در این لانه زنبور، تعرفه ها مشخص است و اگر فروشندهای ارزان تر بفروشد، حسابش با کرام الکاتبین است؛ اتفاقی که دیشب داشت منجر به درگیری شدیدی میشد و ظاهراً دامپینگ اینجا چندان قابل اجرا نیست و نباید حرفش را هم زد! نکته جالب اینجاست که چین بازار چهارشنبه سوری ایران را هم فتح کرده و در این زمینه نیز با واردات قاچاق، درآمدزایی خوبی برای چشم بادامی ها داشته ایم، چرا که تقریباً بخش اعظمی از مواد منفجره موجود در بازار به ویژه موشک ها، فشفشه ها، مونورها، زنبورکها و پروانهها و اقسام دیگر مواد محترقه با نوشته ساخت چین کاملاً قابل تفکیک از تولیدات داخلی است.
با این وضعیت و علی رغم ادعای فروشندگان مواد محترقه مبنی بر عدم استقبال مردم نسبت به سال گذشته که با دسته اسکناسهایی در دستشان در تناقض بود، این غروب که فرا برسد، خیابان های شهرهای بزرگ و به طور خاص پایخت توسط جوانانی کچه تفریح کردن را یاد نگرفته اند، حسابی خواهد لرزید و بسیاری از مردم شادی چهارشنبه سوری را تجربه نخواهند کرد.
شاید بتوان در این زمینه تدبیری اندیشید که انفجار، جای خود را به شیوهای حداقل نزدیک به چهارشنبه سوری بدهد و به جای پریدن از روی آتش تهیه شده از خار و خرده چوب که در گذشته بود و دیگر نه ابزارش به قدر کفایت برای بشر شهرنشین در دسترس است، فلسفه این شب که به روشنایی گذراندش است، را جدی تر گرفت. یکی از این راه ها روشن کردن آسمان ها با بالن از پشت بام هایمان است تا آسمان پایتخت برای ساعاتی آنچنان زیبا شود که مردم همه در پشت بام باشند و آرامش نیز به شهر بازگردد. آیا چنین اتفاقی بهتر است انفجارها نیست؟
البته شاید به زعم برخی ناظران، چنین توجهی نیز توسعه فرهنگ غیرایرانی را در پی داشته باشد، چرا که به هر حال در سنتهای چهارشنبه سوری اساساً به جز فرهنگ دور هم جمع شدن در چهارشنبه پایانی سال و پریدن از روی بوته های به آتش کشیده شده و شعرهای سنتی که باقی مانده، چندان سنت دیگری باقی نمانده است. در این زمینه شاید بهتر باشد اندکی نیز پژوهش های فرهنگی داشت و آداب مناسبی برای چنین مناسبتی تبلیغ کرد که هم بومی باشد، هم ظرفیت فراگیری داشته باشد و هم مردم آزاریهای نهفته در چهارشنبه سوری های پرسروصدا و بی فلسفه ایران را پوشش دهد.
متاسفانه چهارشنبه سوری نماد شادیهایی شده که آزار دیگران را در پی دارد و جای نگرانی دارد که این شادیها روز به روز در حال گسترش است و برخی جوانان از اینکه دیگران را در معرض تنشهای حاصل از انفجار مواد محترقه قرار دهند، لذت می برند و البته طبیعتاً چنین رفتارهایی مصدومانی را در پی دارد که امشب به اوج خواهد رسید. اندکی بر ارزشهای فرهنگی مان در تنظیم رفتارمان تاکید کنیم و شادیهای لحظهای را با رنجش مستمر شهروندان معاوضه نکنیم./تابناک