نتیجه انقلاب سفید در ایران خرد کردن حیثیت کشور و بر باد دادن استقلال قضایی با مصونیت‌ بخشیدن‌ به‌ نظامیان آمریکایی و در نهایت محروم کردن ملت از حقوق اجتماعی بـود کـه موجب افـزایش‌ هر‌ چه‌ بیشتر نارضایتی ها شده بود…

چرا انقلاب 57 روی داد؟

 

نتیجه انقلاب سفید در ایران خرد کردن حیثیت کشور و بر باد دادن استقلال قضایی با مصونیت‌ بخشیدن‌ به‌ نظامیان آمریکایی و در نهایت محروم کردن ملت از حقوق اجتماعی بـود کـه موجب افـزایش‌ هر‌ چه‌ بیشتر نارضایتی ها شده بود

 

شرق پرس: انقلاب اسلامی ایران مهم ترین و بنیادی ترین رویداد در طول تاریخ معاصر اسلام است. اثر این رویداد به روشهای گوناگون و در اندازه های مختلف تقریبا در تمام کشورهای اسلامی مشاهده شده است. این انقلاب بزرگ تحت هدایت و رهبری فعال امام خمینی (ره)و دیگر علمایی که از ایشان پیروی می کردند به دست مردم ایران پدید آمد. وقوع این حادثه باعث سرنگونی معجزه آسای خاندان پهلوی و به شکل گیری جمهوری اسلامی ایران منتهی شد. ایران به طور بنیادین از نظر سیاسی و فرهنگی از یک کشور غرب مدار و غربگرا به یک کشور اسلامی مبدل شد.

 

باید توجه داشت‌ که‌ امام خمینی‌(ره‌ ) در مکتوبات، سخنان و رهنمودهای خـود خـطوط نظریه‌ انقلاب اسلامی را تبیین کرده اند. در این جستار، درصدد آن هستیم تا‌ دلایل وقوع انقلاب اسلامی را از گفتار ایشان، واکاوی و تبیین نماییم.

 

 

علل فرهنگی

از نظر امام (ره) فرهنگ بزرگ ترین مسئله است‌ که‌ ملت را یا به تباهی میکشد یا به اوج عظمت و قدرت میرساند. به نظر امام مهم ترین ویژگی لازم و ضروری بـرای این مـؤسسه عظیم و مـهم‌ استقلال‌ آن است. لذا ایشان فرهنگ وابسته به غیر را یک فرهنگ ناسالم و انگل معرفی مینماید. این همان فرهنگی است که تـحت سلطه و هجوم بیگانگان و قدرت های استکباری شکلگرفته‌ و با‌ نقشه دیگـران سـاخته می شـود و بر جامعه یا جوامعی تحمیل میشود.

آن چه از اندیشه های امام (ره) می توان‌ دریافت آن است که اصلاح فرهنگی شامل این موارد می شود: تـرویج فـرهنگ اصیل‌ اسلامی‌ در‌ جامعه و دعوت مردم به راه مستقیم (صراط مستقیم)؛ تکیه بر مبانی مذهبی و بیداری و آگاهی‌ ملت‌ با نشر کتب اسلامی و انقلابی؛ تشکیل اجتماعات مردمی در مساجد و برگزاری و شرکت در‌ مراسم‌ مـذهبی‌؛ اصـلاح مراکز آموزشی با پاکسازی مدارس آموزش و پرورش از فرهنگ استعماری؛ اسلامی کردن دانشگاه و پیوند‌ آن‌ با حوزه و اصلاح حوزه ها از مقدس نماها و روحانی – نماها؛ مبارزه با‌ مراکز‌ فساد‌ با امر بـه مـعروف و نـهی از منکر و قیام در مقابل انحرافات نـاشی از وابـستگی فـرهنگی‌ و قطع‌ وابستگی‌؛ و در نهایت جامعه ای متشکل از افرادی با هویت حقیقی و متناسب با‌ فرهنگ‌ اسلامی و در واقع افرادی سالم با تغییر باورها و ارزش ها صـحیح اسـلامی کـه از لحاظ ذهنی‌ و عینی‌ به آگاهی انقلابی دست یافـته بـاشند.

امـام خـمینی(ره) اصلاح فرهنگ جامعه را از‌ مراحل‌ ابتدایی‌ شکل گیری هویت شخصیتی افراد، واجب و لازم‌ مـیداند‌ «اصـلاح‌ فـرهنگ‌ و ازآن‌ جمله‌ اصلاح مراکز از دبستان تا دانشگاه را جدی بگیرید و با تمام قوا در سد راه انحراف بکوشید…. هـمه باید به مقدار توان خویش در این امر حیاتی‌ کوشش نماییم تا خون جـوانان بـرومند مـجاهد و کوشش ملت و مجاهدت بیدریغ آنها هدر نرود». همچنین از نظر امام خمینی(ره ) وسایل ارتـباط جـمعی مـیتوانند به عنوان مراکز‌ آموزشی‌ به تربیت نسل جوان و هم عناصری برای تـبلیغات در جـهت ارائه تبلیغات چه مثبت و چه منفی باشند.

«صدمه‌ ای‌ که اسلام از مبطوعات‌ و رسـانه‌ هـای طاغوتی خـورد از کـمتر دسـتگاه ها خورد… این مجلات بود و این مطبوعات و این رادیو و تـلویزیون و تـمام این رسانه های گروهی بود که جوان های ما را به جای اینکه‌ بـه‌ طـرف دانشگاه بکشد، به طرف علم و ادب بـکشد، به طرف فساد کـشاند.»

 

 

علل اجتماعی

اوضـاع اجتماعی کشور در سال های قبل از پیروزی انقلاب‌ از‌ نظر امام‌ (ره) به این صورت بود که در آن دوران پیشـرفتی وجـود نداشته است . اکثر جمعیت ، روسـتایی و در‌ مـحرومیت بـه سر می بردند و شـکاف طـبقاتی در شهرهای بزرگ بیداد مـی کرد‌ و بـا‌ زاغه‌ نشینی همراه بوده است. امام (ره) به دنبال اصلاحات بود و رأس اصلاحات اجتماعی را اصلاح وضـع فـقرا ‌‌می دانست‌ و یکی از دلایل اصلی فقر و محرومیت را اسـراف و ولخـرجی های هیأت دولت مـی دانست کـه‌ بـا‌ تأثیرپذیری‌ از فرهنگ غرب و تـرویج آزادی وارداتی، موجب گسترش کاباره ها، میخانه ها و قمارخانه و در نهایت‌ فساد و تباهی جوان های کشور شـده بـود. شاه و دولت با وارد کردن کالاهای‌ تجملی کـه بـه مـصرفی‌ بـار‌ آوردن خانواده ها کمک می کرد و هـمچنین تبلیغ و جایگزینی فرهنگ ایران باستان به جای فرهنگ اسلامی و اسلام زدایی و ظلم و بی عدالتی گسترده در سراسر کشور شرایط را بـرای بـروز نـارضایتی عمومی مردمی به‌ وجود آوردند.

«خیال می کنید این هیاهویی را که در رادیو راه میاندازند راست است ؟! شما خودتان بروید از نزدیک ببینید که، مردم با چه وضعی زندگی می کنند! در هر صدتا، دویست‌ تا‌ «ده» یک درمانگاه وجود ندارد، برای بیچاره ها و گرسنه ها فکری نشده اسـت، مهلت هم نمی دهند که اسلام آن فکری را که برای فقراکرده عملی کند. اسلام مشکل فقر‌ را‌ حل کرده و در رأس برنامه خود قرار داده است: «انما الصدقات للفقراء…» اسلام توجه داشته که باید اول کـار فـقرا را اصلاح کرد، کار بیچاره ها را اصلاح نمود‌، لکن‌ نمی – گذارند که عملی شود.ملت بیچاره در حال فقر و گرسنگی به سر میبرند و هیأت حاکمه ایران هر روز آن همه مالیات را از مردم گرفته صـرف ولخـرجیهای خود‌ میکند‌، طیاره‌ فانتوم میخرد تا نظامیان اسرائیل‌ و عمال‌ آن‌ در کشور ما تعلیمات نظامی ببینند…»

از نظر امام (ره) انقلاب سفید یک انقلاب استعماری و دستوری بـود و آن را‌ توطئه‌ حساب‌ شده علیه اسـلام و مـلت اسلام و استقلال ایران میدانستند‌، چرا‌ که باعث مسلط شدن آمریکا و صهیونیسم بر کلیه ابعاد تجاری، صنعتی، زراعی، فرهنگی، نظامی، سیاسی و وابستگی هر چه بیشتر‌ بـه‌ بـیگانه‌ می شد. امام (ره ) همچنین اصـلاحات ارضـی را پدیده ای وارداتی‌ و «تز آمریکا و برنامه ای برای از بین بردن کشاورزی ایران و تحمیل اقتصاد تک محصولی بر جامعه ها» می دانستند‌ و آن را به معنای «بازار درست کردن بـرای آمـریـکا و شعـب آمریکا‌…» توصیـف می کردند کـه بـه وابستگی ایران منجر شده است . از دیگر نتایج این انقلاب از‌ دیدگاه‌ امام‌ (ره )، خرد کردن حیثیت کشور و بر باد دادن استقلال قضایی با مصونیت‌ بخشیدن‌ به‌ نظامیان آمریکایی و در نهایت محروم کردن ملت از حقوق اجتماعی بـود کـه موجب افـزایش‌ هر‌ چه‌ بیشتر نارضایتی ها شده بود.

 

 

عـلل سیاسی

از نظر امام (ره ) سـاختار سـیاسی در زمـان شاه استبدادی ، خودکامه و دیکتاتور‌ بود‌ و شکل حکومت سلطنتی که در آن‌ ظلم‌ و فساد‌ در‌ تمامی‌ ابعاد وجود داشت‌ ،سراسر‌ کشور را در برگرفته بود. از نـظر امـام (ره ) شـاه با سیاست اسلام زدایی درصدد تضعیف‌ اسلام‌ و ترویج‌ انـدیشه جـدایی دین از سیاست و منزوی کردن‌ روحانیون‌ بود‌. همچنین‌ حکومت‌ بی اعتنا‌ به مردم بود، و تفاهمی بین دولت و ملت وجود نداشت.

 

 

خودکامگی و اختناق

منظور از دیکـتاتوری، خـودکامگی و اسـتبداد، فرد و یا ساختار سیاسی حاکم بر جامعه است که اعتنایی بـه خواست‌، رأی و مصلحت مردم نداشته باشد و به اتکای قدرت نظامی و دستگاه اداری بر مردم حکومت کند. در این صورت از جانب هـیأت حـاکم سـیاسی بر مردم ظلم میشود‌؛ تعدی‌ به حقوق انسان ها؛ جو خـفقان و رکـود فکری وجود دارد؛ حاکم خود را هدف می بیند و دیگران را وسیله قرار میدهد و با آزادی، تفکر و احساسات مردم بازی مـیکند.

در نظر امام خمینی(ره)، سیاست ، روابط میان حاکم و ملت ، روابط مابین حـاکم بـا سـایر حکومت ها و جلوگیری از فساد است‌. ایشان فساد دستگاه سیاسی‌ و اختناق‌ و دیکتاتوری را بیشترین فـساد در جـامعه مـی داند و مـی نویسد: «الخائن خائف ، یعنی خائن از ترس خـود آزادی نمیدهد». در اندیشه استبدادستیزانه امام‌ (ره)، مـجلس شاه ، غیرواقعی و قانون‌ او‌ نیز غیرواقعی است (همان ،١۶٨). 

 

 

قانون ستیزی

امام (ره ) در‌ پیام‌ ها و سخنان بسیاری از تـأثیر تـعهد به قانون در پیشرفت زندگی سخـن رانـدنـد و بی قانونی را سبب همه مفاسد اجتماعی مـی دانستند:«در کـشوری کـه قانون حکومت نکند خصوصا قانونی که‌ قانون‌ اسلام است‌ این کشور را نمی توانیم اسلامی حساب کـنیم.»

«در اسلام قانون حکومت میکند. پیغمبر‌ اکرم (ص) هم تابع قانون بود؛ تابع قـانون الهـی، نـمیتوانست تخلف بکند‌»

«آن حکومتی که تمام قوانین بشری را، تمام قانون عالم را زیر پا بگذارد و هر جور ‌‌دلشـ‌ بـخواهد بـا یک ملتی عمل بکند ما با او مخالفت داریم. ما میخواهیم‌ یک‌ حکومتی‌ باشد مـثل حـکومت اسلام که غیر از قانون هیچ چیز حکومت نکند، هیچ، قانون فقط‌ حکومت بکند»

 

 

نبود آزادی های سیاسی

در نظر امام‌ خمینی(ره) آزادی دارای‌ جایگاه‌ والایی است. آزادی حقی اولیه ، طبیعی و خدادادی است . این حـکومت هـا نیستند که به مردم آزادی اعطا میکنند، بـلکه آفـریدگار انـسان او را آزاد آفریده و به او آزادی اعطا فرموده است‌. حکومت هـا نـه به شهروندان آزادی داده اند و نه می توانند آن را نادیده بگیرند. آزادی حقی است خدادادی که حکومت هـا مـوظف به رعایت و پاسداری از آن هستند.

امـام‌ خمینی(ره) هـمواره از مـحدود کـردن آزادیهای سیاسی اجتماعی به شدت انـتقاد مـیکرد و معتقد بود رژیم با جلوگیری از آزادیهای سیاسی، در فکر حذف روحانیت بـه عنـوان مـهـم تــرین مـانع‌ در‌ راه اهـداف استعماری خود است. امام (ره) همچنین معتقد اســت یکــی از عوامـل بـروز قیـام همانـا اعـتلای شـعور سیاسی مردم ، بیداری ملت ، تحول مردم و بالارفتن فهم‌ سیاسـی‌ آنـان و نارضـایتی عامـه ی مـردم از فـقدان آزادیها و حقوق مشروع بوده اسـت . بـه خـاطر بالارفتن شعور و آگـاهی های مــردم از یکسـو و فقدان پایگاه مـردمی رژیم شـاه و نبود آزادی و مشارکت سیاسی از‌ سوی‌ دیگر‌ بود که مردم انقلابـی ایـران‌ دست‌ به‌ قیام اسـلامی زدنـد تا به حقوق و آزادیهای شرعی خـود دسـت یابند.

 

 

جدایی حکومت از مردم

امام (ره‌) در‌ زمـینه‌ جدایی حکومت شاه از مردم میفرمایند:«اگر یک‌ کشور‌ بخواهد یک کشور سالمی باشد باید بین دسـتگاه حـاکمه با ملت تفاهم باشد، مع الاسـف در رژیم هـای شـاهنشاهی‌ و بـه‌ خـصوص‌ در رژیم اخیر، این معنا عـکس بـود، یعنی دستگاه حاکمه‌ در یک قطب واقع شده بود و ملت هم در یک قطب. این دستگاه حاکمه کوشش می کرد بـا‌ ارعـاب‌، فـشار‌، آزار، شکنجه ، حبس و امثال اینها با ملت رفـتار کـند و مـلت هـم‌ اگـر‌ زور نـداشت کوشش میکرد که مالیات نپردازد، از زیر بار همه چیز در برود، هر چه‌ بتواند‌ کارشکنی‌ کند برای دولت و از این جهت شکاف بین مردم و دولت حاصل میشد‌ و دولت‌ هم‌ هیچ پشتیبان نداشت و دسـتگاه حاکمه ، یک امر (به خیال خودش) مستقلی بود که هیچ‌ ارتباطی‌ با‌ ملت نداشت، ملت هم به او هیچ اعتماد نداشت . او را دشمن خودش میدانست‌ و با‌ پایگاه نداشتن در پیش ملت ناچار باید کنار بـرود…»

 

 

وابستگی‌ نظام سیاسی به بیگانه

در نگرش امام (ره) توجه به خطر استعمار در کشورهای‌ اسلامی‌ جایگاه ویژه ای دارد. این نگرش از یک پیش فرض دیگر در اندیشه‌ امام‌ (ره) ناشی می شود و آن تقسیم جهان به دو بخش دارالسلام و دارالکـفر اسـت که براساس آن دارالکفر‌ همواره‌ در ستیز برای محو دارالسلام است. تجربیات تاریخی و تحمیلات قدرت های بزرگ‌ بر‌ کشورهای‌ اسلامی این پیش فرض را تقویت کرده است، بـه طـوری که برخورد مسلمانان با کـشورهای‌ غـیراسلامی‌ نوعی‌ برخورد احتیاط آمیز بوده و حفظ هویت و تمامیت داراسلام در مقابل فشارهای جهان‌ کفر‌ و استعمار مهم ترین دغدغه ی ذهنی آنان به شمار میرفته است . امـام (ره) در بـسیاری از سخنان‌ خود‌ همواره از قـدرت هـای بزرگ به عنوان قدرت های استکباری و استعماری یاد‌ میکند‌ که هدف آنها را سلطه بر ذخایر‌ مملکت‌ اسلامی‌، اسارت ملت مظلوم ایران، محو قرآن، اسلام‌ و علمای‌اسلام، نابودی ملت اسلام و کشورهای اسلامی، ایجـاد تـفرقه میان مسلمانان است.

از نظر امام خمینی‌(ره‌ ) همه‌ این عوامل ساختاری در تلاقی بـا عـوامل‌ کارگزاری‌ به‌ بسیج‌ اجتماعی‌ گروه‌ ها، طبقات و سازمان ها جامعه منجر شـد کـه در واقع بر علیه اوضاع فرهنگی، اجتماعی وسـیاسی جـامعه قـیام کردند. عوامل کارگزاری در دیدگاه امام (ره) شامل دو‌ عـامل رهـبران و توده ها است. امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی دارای سه ویژگی بـه عـنوان رهبر ایدئولوگ، رهبر بسیج گر و رهـبر مـدیر بودند. ایشـان بـا ارائه ایدئولوژی‌ انـقلابی‌ اسلامی و در حقیقت معرفی اسلام راستین بـه افـراد جامعه زمینه، خودآگاهی الهی و تحقق اندیشه های اسلامی را فراهم آوردندکه درصدد تـربیت انـسان به شیوه صحیح اسلامی است. این ایدئولوژی‌ در‌ تـغییر باورها و ارزش ها و همسو کـردن افـکار مردم با اسلام اصیل و مـسیر انـقلاب نقش بسزایی داشته و آگاهی انقلابی را همگانی کرد.

 

 

 

 

 

منابع:

خمینی، روح الله (١٣۶٩)، صحیفه نور، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان مـدارک‌ فـرهنگی‌ انـقلاب‌

خمینی، روح الله (١٣٧٨)، صحیفه امام ، تهران : وزارت فرهنگ و ارشاد‌ اسلامی‌، سازمان‌ مدارک فرهنگی انقلاب