مازندران, استانی است که به راحتی می تواند با یک برنامه مدون واقع بینانه و استفاده از منابع عظیم خود از استانهای پیشرفته و توسعه یافته در حاشیه دریای خزر باشد.اگر چه راه دراز است اما قلندر همیشه بیدار می ماند.

 

شرق پرس- سکینه نوری: روایت تکرارگونه داشته ها و نداشته های مازندران به قسمت و فصل خلاصه نمی شود و دامنه ای بی انتها دارد. روایتی که ترازوی نداشته هایش همیشه بر داشته هایش سنگینی می کند اما در هیاهوی توهم خود مرکز بینی عده ای رنگ می بازد.

 

mazandaran80

 

 

این روزها بودن و زندگی کردن در واقعیات موجود جامعه نکته ای  است که شاید در ذهن خیلی ها رشد نمی کند.بعضی اوقات روند گذر زمان در ذهن درگیر شده کند می گذرد و درحباب خود شیفتگی غرق می شود آن هم در استانی که با دارا بودن فعالترین رسانه های استانی هنوز راه به جایی نبرده است.

 

مازندران  نه تنها از سرمایه های عظیم بی نصیب مانده است بلکه چند صباحی است که عده ای با تیره جلوه دادن فضای این استان آن را در معرض خطرهای مداوم طبیعی جلوه گر می کنند که همچون تیغی تیز لای گلوی ساکنان آن مانده است و این چنین آن مقدار گردشگر را نیز از استانی که در سر سبززدگی خود مانده است فراری می دهند.

 

بیان  آلودگی آب و یا ماهی های دریای خزر که در بسیاری از مواقع همچون فریاد  دایه دلسوزتر از مادر بگوش می رسد زمانی بیان می شود که حتی   در نظر نگرفته ایم  مازندران با دارا بودن درصد کم استفاده از دریا و منابع بزرگترین دریاچه جهان  چه سهم نا چیزی در آلوده کردن آبهای آن دارد و رشته آن از جای دیگری سر باز می کند.

 

استانی  که هنوز اقدام خاصی برای بهره وری از چاههای نفت این دریا در مقایسه با همسایه های خارجی خود انجام نداده و در این راه سالهای زیادی را در استفاده از منابع این دریا از دست داده است و حتی امکانات گردشگری دریایی خاصی را هم تجربه نکرده است  و رتبه نخست خود را در صادرات خاویار با کیفیت  جهان  باخته است استانی که  روز به روز کوچکتر  می شودو آب می رود.

 

استانی که در جای جای آن منابع سود آوری نهفته است اما هنوز در حد استانی  با خدمات دهی صرف باقی مانده است و حتی مردمانش هم علاقه ای به نقش آفرینی برای داشتن محیط زیستی بدون آلاینده های انسانی را ندارند و در جهت داشتن محیطی سرسبز و زیبا زحمتی به خود نمی دهند .

 

با نگاهی کوتاه به روند پیشرفت همسایه های خارجی استانمان که مساحت آنان آنقدر ها هم زیاد نیست در می یابیم که تا چه حد از روند رو به رشد و استاندارد های تعیین شده مان عقب مانده ایم و در هیاهوی های روزمره خود عقب گرد می زنیم و انگشت به دهان پیشرفت دیگران  و شهرک سازی های کنار دریایشان را به نظاره می نشینیم .از همسایه هایی که روزگاری در بسیاری از موارد به صادرات ما وابسته بودند و پاسپورت هایمان  در آن کشورها  ارزش زیادی داشت  اما حالا حتی برای ورود به مرزهایشان روزها  منتظر می مانیم   تا اجازه ورود بگیریم.

 

گاه یخبندان و گاه کم آبی باعث می شود تا خساراتی عظیم بر پیکره کشاورزی و اقتصاد مازندران وارد آید تا همین حوادث تلخ طبیعی نیز عاملی باشند تا مردم این استان زرخیز و ثروتمند به حداقل های خود اکتفا کنند.

 

آنچه که ما مازندرانیها هنوز آن  را به واسطه  زندگی در  آب و هوای معتدل و نورهای زیبا، طبیعت و تپه های سر سبز و دریای  بی نظیر و وسعت دید بی منتهای خود  درک نکرده ایم آن است که باید به نداشته هایمان فکر کنیم آنچه که هنوز  از داشتن شان محروم هستیم و سالها آن را پشت گوش انداخته ایم  و حالا  باید آن را در پشت پلک های بسته و در رویاهای چرخ زده ی ذهنمان تجسم کنیم. فارغ از اینکه با پایبند بودن به برنامه های تدوین شده برای استان که بسیاری از آنان از سالهای دور در قفسه های سازمان هایمان خاک می خورد به راحتی می توانیم با تکانی به خود به صورت دسته جمعی و آگاهانه  در چند سال آینده آنچه که آرزویش را داریم و در جاهای دیگر دنبالش می گردیم را  در همین استان خودمان تجربه کنیم .

 

مازندران, استانی است که به راحتی می تواند با یک برنامه مدون واقع بینانه و استفاده از منابع عظیم خود از استانهای پیشرفته و توسعه یافته در حاشیه دریای خزر باشد آنگونه  که جزیره آرامش سرمایه گذاران و گردشگران و الگوی مناسبی برای دیگران نیز باشد اگر چه راه دراز است اما قلندر همیشه بیدار می ماند.