مهندس فائزه امیرخانلو، مدرس دانشگاه و فعال فرهنگی و اجتماعی در یادداشتی به نقش کمرنگ جوانان ایرانی در مدیریت اجرایی کشور و خسارات ناشی از این نوع نگاه پرداخت

شرق پرس : جوانان را در اکثر تعاریف بعنوان نیروی محرک و منبع انرژی مثبت جامعه در جهت‌گیری‌ها و توسعه‌ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی می دانند. لذا استفاده‌ی بهینه و کارآمد از این عنصر حیاتی موجب پیشرفت و امیدواری به آینده خواهد بود.

نکته بسیار مهم اینکه یکی از شاخص‌های مهم توسعه‌ی انسانی سازمان ملل که بواسطه آن میزان توسعه و رفاه در کشورهای مختلف جهان ارزیابی می‌ شود، جمعیت جوان است که عاملی تعیین کننده در این مقوله محسوب می شود.

یعنی آنهایی که برای جمعیت جوان شان برنامه ریزی صحیح دارند و از این آیتم تاثیرگذار استفاده مثبت می نمایند در واقع به سمت پیشرفت و رفاه حرکت می کنند و در نقطه مقابل کشورهایی که در این زمینه بدون برنامه ریزی هستند و برای این ظرفیت فکر و برنامه ای ندارند، جمعیت جوان شان به یک چالش جدی برای جامعه تبدیل خواهد شد.

در کشور ما و در زمان جنگ نیز تجربه خوبی از سپردن امور به دست جوانان داشته ایم و به معنای واقعی کلمه به جوانان اعتماد می شد و نقش آفرینی قشر جوان در رسیدن به اهداف بزرگ روزهای دفاع مقدس, همواره بعنوان یک الگو قابل استناد است. بعبارتی از آن روزها بعنوان دوره طلایی در نقش مدیریتی جوانان یاد می شود. اما متاسفانه امروزه این اعتماد اتفاق نمی افتد و همه می دانیم در بسیاری از موضوعات، کشور ما، مسیر صحیحی را طی نمی‌کند که یکی از مهم ترین دلایل آن، عدم جوانگرایی در بدنه مدیریت و اجرا است.

یعنی پُز جوانگرایی ما این است که از جوانان تنها در موقعیت های فرمایشی مانند : هم اندیشی، اتاق فکر، مشاور و… استفاده می شود( اگر همان هم به درستی و با برنامه ریزی باشد و رفع تکلیفی نباشد مفید خواهد بود) اما در مدیریت اجرایی از جوانان متخصص و صاحب اندیشه استفاده آنچنانی صورت نمی گیرد و بعبارتی به جوانان در عرصه های مهم بازی داده نمی شود.

شهید مطهری در تعریف جوان می گوید : جوان کسی است که به خاطر تحصیلات و سواد و آشنایی اش با اندیشه های جدید، دارای فکر نو و سؤالات تازه است و این خود یعنی یک ظرف بزرگ برای کارزارهای اقتصادی، فرهنگی، ورزشی و… که می توانیم با بهره گیری از توان و اراده جوانان، بیشترین بهره را نیز به نفع کشور و جامعه داشته باشیم.

البته این بدان معنی نیست که ما در تربیت نسل جدید و جوان بصورت کامل موفق بوده ایم و این قشر تا به اینجا درست هدایت شدند و مشکل ما تنها عدم بکارگیری صحیح از جوانان باشد، بلکه بر کسی پوشیده نیست در مراحل هدایت و تربیت جوانان نیز به اندازه کافی موفق نبوده ایم و افزایش آمار نابهنجاری های اجتماعی و … خود موید آنست. اما این سوء مدیریت نیز موضوع این بحث اینست. بلکه سئوال اینست که چرا از همان ظرفیت و نیروی فکر، خلاقیت و اراده ای که در دسترس بودند و هستند استفاده نمی شود و نتیجه این بی تفاوتی به نسل جدید، چیزی جز دلزدگی و سرخوردگی جوانان و هدر رفت مهم ترین منابع انسانی کشور نخواهد بود.

بازی ندادن به جوانان در عرصه های مختلف، خسارات بزرگی برای کشور در پی خواهد داشت. یعنی جوانان نخبه و صاحب اندیشه در اوج ابتکار، خلاقیت و دانش یا گوشه نشینی و عُزلت را انتخاب می کنند و یا تصمیم به مهاجرت می گیرند که در هردو حالت یک بازنده هستیم و این یک بازی دوسر باخت برای ما محسوب می شود.

فائزه امیرخانلو ؛ مدرس دانشگاه فنی و حرفه ای قدسیه ساری

 

 

  • نویسنده : فائزه امیرخانلو