رقابت برای خرید ماشین های چندصد میلیونی و ساخت و ساز ویلاهای میلیاردی در اقصی و نقاط استان و ریخت و پاش های پارتی ها، آیا مربوط به حضور کارگر و زیان دهی کارخانه است؟

فرامرز درخشنده

بازهم تعدیل و اخراج…

 

شرق پرس: صدای بغض آلود خانمی پشت خط تلفن حکایت از اتفاقی تلخ برای او و خانواده اش دارد، آنجا که خبر اخراج خود و همسرش را از محل کار می دهد و با صدایی لرزان می گوید: ” امروز من و شوهرم را کارگزینی شرکت خواست و برگ تسویه حساب را دستمان گذاشت که به سلامت !!!!

 

پرسیدم بهانه چه بود؟

وی گفت: عدم بازدهی و زیان دهی شرکت!!!

 

  پرسیدم سابقه کاریتان چند سال بود؟

۴سال ونیم!!!

 

 

چرا هردو؟

گفت: ما تنها نیستیم, بیش از چندین نفر دراین شب عید به حال و روز ما افتاده اند.

 

با خود گفتمچرا او به من  خبرنگار متوسل شده است؟ مگرمسئولی نیست که پاسخگو باشد؟ مگرنظارتی نیست؟

 

 

کارخانه نه شورایی دارد و نه نماینده کارگری تازه اگر هم باشد یا بصورت فرمایشی نمایشی است و یا امنیتی بر آنان نیست.

 

بخدا ما نجیب ترین مردم را داریم ولی این نجابت و سربراه بودن تا کی؟

 

 

  استاندار محترم در جلسه کارگروه اشتغال همین هفته پیش اعلام میکند “استان مازندران یکی از امن ترین استانهای کشور است و بیکاری و بیکارشدن کارگران ضد امنیت استان است اما چه کسی این سخنان راآویزه گوشش قرار می دهد؟

 

  ائمه جمعه مکرراً از تریبون مقدس نمازجمعه اعلام میکنند که ” در هر خانواده ایی جوانان بیکار تحصیل کرده در مازندران فراوان  وجود دارد و آمار طلاق در استان و کشور بدلیل بیکار شدن نان آور خانواده در حال افزایش است ” اما چه حاصلی؟ تاثیرات این سخنان برای از ما بهتران چیست؟ آیا ازسفرهای تفریحی خارج از کشور آنان در آخرهفته کاسته می شود؟

 

رقابت برای خرید ماشین های چندصد میلیونی و ساخت و ساز ویلاهای میلیاردی در اقصی و نقاط استان و ریخت و پاش های پارتی ها، آیا مربوط به حضور کارگر و زیان دهی کارخانه است؟

 

مگر نقش کارگر در قیمت تمام شده محصولات کارخانجات چقدر است؟

 

گرفتن تسهیلات چند میلیاردی به بهانه ایجاد اشتغال بعضی از کارفرما نماها، آیا صرف تولید می شود که به هر بهانه واهی سناریوی تلخ تعدیل و اخراج درمازندران بصورت سریال ادامه می یابد و کسی سئوال هم نمی پرسد که کسان دیگر پاسخ دهند؟

 

من می نویسم و تکلیف برمن است که بنویسم چون هرچه دارم از صدای بغض آلود در گلو گیرکرده است.
فرامرزدرخشنده

 

خدایاچنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار